رواداری در تاریخ فرهنگی ایران در گفتوگو با احد قربانی دهناری
20 تیر 1401
احد قربانی دهناری گفت: من یکی از بنیادهای ایرانیت را رواداری میدانم. این پدیده را، در برخورد کوروش و داریوش با ملل مغلوب گرفته تا اندیشهها و نوشتههایی كه ایرانیان به آن عشق میورزند و آن را زمزمه میكنند و در گفتگوهایشان از آن به عنوان حجت بهره میگیرند، میتوان دید.
به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا؛ احد قربانی دهناری، پژوهشگری است که به ادبیات، فرهنگ مردم، رواداری و چگونگی سرشت انسان دلبستگی ژرف دارد و کتاب «رواداری در تاریخ فرهنگی ایران» با عنوان فرعی تاریخ پیش و پس از اسلام دستاورد پژوهشهای اوست که به تازگی از سوی نشر افکار جدید چاپ و روانه بازار نشر شد. در این باره با احد قربانی دهناری به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید:
نگاه رواداری در تاریخ فرهنگی ایران چگونه بوده و در کل از منظر تاریخی تساهل، تسامح و مدارا از نگاه کتاب «رواداری در تاریخ فرهنگی ایران» چگونه بررسی شده است؟
من یکی از بنیادهای ایرانیت را رواداری میدانم. این پدیده را، در برخورد کوروش و داریوش با ملل مغلوب گرفته تا اندیشهها و نوشتههایی كه ایرانیان به آن عشق میورزند و آن را زمزمه میكنند و در گفتگوهایشان از آن به عنوان حجت بهره میگیرند، میتوان دید. به این مفاهیم دقت کنید: «پندار نیک، گفتار نیک، كردار نیک»، «میازار موری كه دانهكش است»، «بنی آدم اعضای یک پیکرند»، «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است/ با دوستان مروت با دشمنان مدارا»، «تا جنینی کار خونآشامی است.».
زمانی که جنگ، خشونت، غنیمتگرفتن و بردهکردن تنها شیوه برخورد بین ملل بود، کوروش با اعتماد به نفس بیهمتایی، بخشش، آزادکردن و سعهصدر را در روابط با ملل دیگر به کار میگیرد. این مدارا چنان در تاریخ بیسابقه بود که نام کوروش در برخی کتابهای مذهبی از آن میان عهد عتیق آمده است. ما باید به این پیشگامی تاریخی در رواداری افتخار کنیم.
من در کتاب «رواداری در تاریخ فرهنگی ایران؛ جلد اول» که نشر افکار آن را منتشر و نویسنده و پژوهشگر فرهیخته رضا نساجی آن را ویرایش کرده است، کوشیدم اندیشههای روادارانه بزرگان فرهنگ و ادب میهن ما را نشان دهم. بر این باورم که مَشرَب وسیع بزرگان ما، بلندنظری و جهانِ بزرگ و وجدان آزاد آنها، ما را در تلاش امروزمان برای ساختن جامعهای بدون قهر و خشونت و مبتنی بر خلاقیت و سازندگی، آبادانی و احترام متقابل و پرورش روح آزادگی و انساندوستی و ترک تعصبات به نحوی کارا یاری خواهد کرد.
اندیشمندان ما فرزندان زمان خود و پرورده جامعه سنتگرا و تنگنظر خویش هستند. هر چند اندیشههای تابناک و انسانگرای آنها به قلبها، دستان و زانوان ما گرمی و توان میبخشد، اما برخی از این اندیشهها، به ویژه راجع به زنان، نژادهای غیرایرانی و مذاهب غیراسلامی، خداناباوران و دگرباشان با ارزشها و هنجارهای نوین ما همخوانی ندارند. تلاش من در این کتاب آن است كه برخوردی شبیه با برخورد علوم دقیقه با گذشته خود داشته باشیم. بدین سان كه اندیشههای نادرست و نادقیق را به دور اندازیم و درستترها را كه از كوره آزمون و محکِ تجربه، سربلند بیرون آمدهاند، پیش رو قرار داده، سکوی پرش و پرواز به سوی آینده بهتر كنیم.
این کتاب که جلد اول یک سری کتابها درباره رواداری است، در پنج فصل تنظیم شده است: رواداری در آیینهایمردم ایران، رواداری در سنت علمی و فلسفی ایران، رواداری در سنت عرفانی ایران، زیستِ روادارانه و مقاومت فرهنگی علیه تعصب و رواداری در سنت ادبی ایران. کتاب با یک کتابشناسی درباره رواداری در تاریخ فرهنگی ایران پایان مییابد.
از دید تاریخی رواداری در آیینهای مردم ایران چگونه بود؟ کدام یک از ادیان تسامح و مدارای بیشتری دارد؟
ایرانیان در ساختن تمدن بشری نقشی افتخارآفرین دارند. زمانی كه بربریت و توحش حاكم مطلق در روابط بین افراد و دولتها بود، كوروش بزرگ امپراتوری گسترده و رواداری بنا نهاد كه ادیان و مذاهب و اقوام گوناگون به طور مسالمتآمیز كنار هم میزیستند. كوروش یهودیان را كه ۵۸ سال در بابِل اسیر بودند، در سال ۵۳۹ پیش از میلاد آزاد كرد و به آنها اجازه داد به سرزمینشان برگردند و كشور و معابدشان را بسازند. سعهی صدری كه در تاریخ باستان سابقه ندارد. زمانی كه جنگ و جهل و بربریت بر بخش عمده جهان حاكمیت مطلق داشت، در ایران اندیشههای تابناک زردشت، مزدک و مانی ظهور كرد كه در آن كرامت انسان و همزیستی او جایگاه ویژه دارد و رهنمود «گفتار نیک، پندار نیک و كردار نیک» هنوز كوتاهترین و كاراترین رهنمود رواداری و همزیستی مسالمتآمیز است.
همه ادیان و تمدنها کم و بیش بر رواداری پافشاری میکنند. آزاداندیشی و بردباری و مدارا نسبت به عقاید مخالف دینی در بیش از سههزار سال قبل در تمدن مصر ثبت شده است. در آن عصر یکی از فرمانروایان مصر پیشرو نهضت آزادی مذهبی بود. در تمدن هخامنشی در بیش از دوهزار و پانصد سال قبل نیز فصل درخشانی از آزادی دینی مشاهده میشود که در دیگر دورههای تاریخ ایران بی نظیر است. در آغازِ مسیحیت، پیام برجسته انجیل، دشمنانت را دوست داشته باش، دیگران را ببخش و از قضاوت درباره دیگران بپرهیز و درباره دیگران تسامح کن، بود. رواداری که مسیحیت توصیه میکرد از خودگذشتگی، عشق و پذیرش دیگران سرشار بود.
دلسوزی در بوداگرایی را میتوان به رواداری مربوط کرد. در قرن سوم پیش از میلاد آشوکا پادشاه بودائی هند بهطور رسمی فرمان به رواداری مذهبی داد. وی کشتار جانوران را محدود و برای انسان و جانوران بیمارستان ساخت. به همه دینها ارج و احترام میگذاشت و به دیدار باورمندان به دینهای دیگر میرفت. مقصد تربیت نفس در آئین بودا، دل کندن از جاه و مقام و رسیدن به آرامش دل و جان است. این آئین بر مهر و همدردی پافشاری میکند، و مقصود از همدردی نیز گسترش صلح و آرامش است. اکبر شاه گورکانی (٩۸۰ – ٩٢۱ ه.ش.) با رواداری مذهبی در دورهای باعث آرامش و شکوفایی در شبه قاره هند شد. دوران فرمانروایی او و فرزندانش، تنها حکومت اسلامی ثبت شده در تاریخ است که اتباع غیرمسلمان، حقوقی برابر با مسلمانان داشتند.
به زبان دیگر مشکل از مذاهب نیست، مشکل از خوانش ناروادار از مذاهب است. عدهای بهنام خدا و بهکام خویش جنگ صلیبی را سازمان میدهند، عدهای دیگر به نام اسلام در مسجد مسلمانان دیگران بمبگذاری میکنند. آگاهی از كرامت و حقوق انسان، همگام با ارتقای شناخت اجتماعی بشر تکامل و ژرفش یافته است. جانِ بشریت از قشریت و تنگنظری زخمهای ژرف و جانفرسا برداشته است. از اینرو، بسیاری از اندیشمندان، سیاستمداران و رهبران مذهبی از دیرباز به همزیستی مسالمتآمیز اندیشهها، ادیان، مذاهب، فرهنگها و سیاستها نظر داشتهاند و در این راستا تلاش نظری و عملی پیگیر كردهاند.
در قرآن مجید، آیاتی وجود دارد كه میتواند بنیان برخوردی روادارانه باشد و همزیستی مسالمتآمیز پیروان ادیان و مذاهب گوناگون را تسهیل كند. در آیه ۲۵۶ سورهی بقره به روشنی آمده است:«لَا إِكْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی»؛ بدین معنا كه «در كار دین هیچ اجباری نیست، زیرا راه هدایت و ضلالت به خوبی آشکار شده است». بر این اساس است كه روحانی برجسته، شهید آیتالله مطهری، تأكید میكند با زور و خشونت نمیتوان و نباید ایمان ایجاد كرد.
رواداری در سنت علمی و فلسفی ایران در این کتاب به تفصیل شرح و بیان شده است. روند تکامل این رواداری در سنت علمی و فلسفی چگونه بوده است؟
علم در سده میانه با فلسفه مرز گذرناپذیر ندارد. دانشمندان ما فیلسوف و فیلسوفان ما دانشمند هستند. اندیشمندان ایرانی همیشه به مسائل جامعه حساس بودهاند و درباره آن نظر میدادند و گاه برخی از آنها حتی در سیاست و ساختن جامعه شركت فعال داشتند. نیل به جامعهای روادار كه اصلیترین شرط شکوفایی علم و دانش و فن است و در نتیجه تسلط بر طبیعت و ایجاد رفاه همگانی است، دغدغه بسیاری از دانشمندان ایران بوده است.
فیلسوفان و اندیشمندان ایران، عمدتاً زیر شمشیر داموكلس تهمت به كفر و زندقه قرار داشتند و مجبور به تظاهر شدید به دینداری در كردار، گفتار، رفتار و نوشتار بودند. چالش نظری مشائیون، اشراقیون، عرفا و متکلمین، یکی را روشهای مهم نیل به حقیقت و راهگشای گفتگو به جای توسل به قهر بود. در فلسفه كلاسیک ایرانی، ادراک كلیات «علم» نامیده میشود و ادراک جزئیات «معرفت». جدال نظری مشائیون، اشراقیون، عرفا و متکلمین درباره مساله «حصول علم» بیانگر ژرفای ایمان این جریانها به توانایی درک انسان است. این دیدگاه تأثیر مستقیم در مراعات كرامت انسان و جدال بین «تعبد» و «تعقل» دارد.
فلاسفه اسلامی به دو دسته تقسیم میشوند فلاسفه اشراق و فلاسفه مشاء. سر دسته فلاسفه اشراقی، شیخ شهابالدین سهروردی از علماء قرن ششم است و سر دسته فلاسفه مشاء، ابوعلی سینا به شمار میرود. اشراقیون معتقد به کشف و درک حقیقت به کمک ذوق و ذهن، بدون توجه به تجربههای حسی هستند. مشائیون برای کشف حقیقت متوسل به تعقل میشدند و فکر و استدلال را به کار میانداختند. اشراقیان پیرو افلاطون و مشائیان پیرو ارسطو به شمار میروند. تفاوت اصلی و جوهری روش اشراقی و روش مشائی در این است که در روش اشراقی برای پژوهش در مسائل فلسفی و نظری تنها استدلال و تفکرات عقلی کافی نیست، سلوک قلبی و مجاهدات نفس و تصفیه آن نیز برای کشف حقایق ضروری و لازم میدانند، اما در روش مشائی تکیه بیشتر بر استدلال است.
به زبانی فشرده، در تاریخ فلسفه و علوم ایرانی شاهد نبرد دائمی بین تعبد و تعقل هستیم. آنهایی که حل مناقشه را از میدان جنگ به مدرسه آوردند، ابزار حل مناقشه را از شمشیر به قلم عوض کردند و به جای کتابسوزان و کتابشویان به ردیهنویسی روی آوردند، قدم در راه رواداری گذاشتند.
از نظر تاریخی آیا رواداری در سنت عرفانی ایران از ابتدا وجود داشته یا به تدریخ شکل گرفته و تکامل یافته است و در کل رواداری از دیدگاه عرفانی مختلف چگونه بوده است؟
معنی واژه عرفان شناخت است. در اصطلاح فلاسفه و عرفای ایرانی، شناخت با بحث و استدلال حاصل نمیشود، بلکه معرفت، قلبی و شهودی و وجدانی است. عرفای ما، عرفان بدون عمل را محال میدانستند و علم بدون عرفان را وبال. از این رو رواداری و مراعات كرامت انسان جایگاه ویژهای در تعلیمات آنها داشت. عرفا بر یافتن رازهای آفرینش و حقیقت هستی از راه کشف و شهود و تلاشهای ذهنی پافشاری میکردند و آزمایش، بحث و استدلالِ علمی را رد میکردند و این دیدگاه هم به پیشرفت علوم در ایران آسیب رساند و هم گاه چماق سرکوب استدلالیون شد.
عرفان در همه مذاهب، از آن میان بودائی، هندوئی، یهودی، مسیحی، مانوی و اسلام، وجود داشته است. برخی پژوهشگران حتی عرفان را مقدم بر ادیان میدانند. عرفان واکنش عرفا به دنیادوستی و زراندوزی روحانیون رسمی بود. در مقابل سالوس و زرپرستی علمای حاکم، عرفا به زهد و پارسایی و بیاعتنایی به امور دنیوی روی میآوردند. زیستِ عارفانه بیشتر عرفا، روادارانه است. من در این کتاب بیشتر به جنبههای عملی و تاثیر اجتماعی عرفان تمرکز دارم. به مقولاتی چون ظاهر و باطن؛ شریعت، طریقت، حقیقت؛ عرفان و تصوف و محتوای هر یک و فرق آنها با یکدیگر و چگونگی دیدگاههای عرفانی مختلف نمیپردازم. آن آزاداندیشی، مردمگرائی، وسعت نظر و تفکر والای عرفانی که ما را به رواداری رهنمون میکند، مورد نظر کتاب است.
برای نمونه: «هر كه در این سرا درآید، نانش دهید و از نامش [نام هرکس ایمانش را افشاء میکرد] مپرسید. چه آن كس كه بدرگاه باری تعالی به جان ارزد، البته بر خوان بوالحسن به نانی ارزد (نورالعلوم)».
رواداری در سنت ادبی ایران در این کتاب چگونه بیان شده است. به عنوان نمونه کدام یک شاخصتر بوده یا ویژگی خاصی داشته است؟
ادبیات ما همیشه چشم به اجتماع و مردم داشت. وقتی سعدی در دوران خشکسالی «بدر سیمای مردم» را «هلال» میبیند، این تشبیه نشان عشق بیکران به مردم است. تو باید عاشق مردم باشی که سیمای آنها را ماه ببینی. وقتی آذر بیگدلی در وصف حال مردم میگوید: «تفریق بال و اختلال حال به حدیست كه كسی را حال خواندن شعر نیست تا به گفتن شعر چه رسد»، نشان تپیدن قلب او برای زندگی مادی و معنوی مردم است. بخش بزرگی از ادبیات ما هم بر مشکلات زندگی مادی و هم بر مشکلات زندگی معنوی مردم اشک ریخته است. تاریخ ما همواره نارواداری را تجربه كرده است ولی ادبیات ما همواره همزیستی و رواداری را بشارت داده است. ادبیاتی که رهنمود میدهد:
عیب رندان مكن، ای زاهد پاكیزه سرشت؛ كه گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیكم و گر بد، تو برو خود را باش؛ هر كسی آن دِرَوَد عاقبت كار كه كِشت
همه كس طالب یارند چه هشیار و چه مست؛ همه جا خانهی عشقست چه مسجد چه كنشت
این رواداری برگرفته از تاریخ و ادبیات در جامعه امروز ما چه تاثیری میتواند داشته باشد؟
بدون استثنا، تمام جوامعی که رنگ آرامش، آسایش، رفاه همگانی، پیشرفت علمی و فنی و کرامت انسان را، چه در تاریخ، چه در زمان ما، دیدهاند، یک رواداری مذهبی، سیاسی و فرهنگی بر آن حاکم بوده است. آسایش، رفاه همگانی و پیشرفت تنها در جوامعی عملی شد که سعه صدر، تحمل دگراندیش و کار و تولید پیگیر در آرامش کسب شده در سایه رواداری در آن جوامع صورت گرفت. جوامع تنگنظر جز فرار اندیشمندان، فساد، فقر و فاقه فراگیر نصیبی نداشتند.
در جوامعی که تسامح و تساهل حاکم است دو پدیده برجسته است: باورمندان به مذاهب گوناگون آزادانه بدون هیچ ترس و اجبار و یا چشمداشت مادی به نیایش خدای خود میپردازند. کنشگران و سیاستمدارانِ باورمند به مذاهب گوناگون در چارچوب جوامع روادار همدوش دیگران بدون اعمال تضییق و تنگنا به یکدیگر در ساختمان جامعه و تسلط بر طبیعت کمک میکنند.
تنها راه آزمون شده، اجتناب از خشونت سیاسی و مذهبی و باز کردن راه برای شکوفایی همهجانبهی انسان و نیل به کرامت انسانی، رواداری است. هر جا رواداری جاری شد، شکوفایی جوانه زد و برعکس هر جا تعصب و قشریگری چنگالهای خود را بر گلوی آزادی فشرد، فقر، جهل و فساد دامنگیر شد. در بسیاری از جوامع رواداری ریشه دوانده و در حال ژرفش است. ما در این کره خاکی با نظرات و باورهای گوناگون، با سلاحهای کشتار جمعی ترسناک موجود، چارهای جز رواداری نداریم.
جلد دوم این کتاب در چه مرحلهای از نگارش قرار دارد و آیا این موضوع رواداری در تاریخ در کل در دو جلد بیان میشود یا ادامه خواهد داشت. شرحی کوتاه از جلد بعد هم بفرمایید.
من حدود بیست سال درباره رواداری در ایران و جهان پژوهش و اندیشه کردم. نتیجه پژوهش و اندیشههایم را در هفت جلد کتاب تدوین کردم. «رواداری در فرهنگ ایران»، «روند شکلگیری و نهادینه شدن رواداری در غرب»، «تاریخ نارواداری، تبعیض و پیشداوری در ایران و جهان»، «موانع رواداری و دموکراسی در ایران»، «در پشتیبانی از رواداری با نگاهی به سرشت آدمی»، «رواداری در ادبیات جهان» و «چگونه با نارواداری برخورد کنیم؟» نامهای کتابهایی است که نوشتهام.
جلد اول دو بخش است. بخش نخست جلد اول منتشر شد. کارکنان فرهیخته و پرتلاش نشر افکار در پی دریافت مجوز برای بخش دوم جلد اول هستند. جلد دوم درباره چگونگی شکلگیری رواداری در غرب است. به تلاش رهبران سیاسی، مذهبی و اندیشمندان غرب در تبلیغ و ترویج رواداری و کوشش اندیشمندان، رهبران مذهبی و تشکلهای سیاسی، صنفی و مدنی در تدوین قوانین و نهادهای دموکرات و روادار میپردازد. نشر افکار در پی دریافت مجوز برای جلد دوم است. برای این عزیزان آرزوی موفقیت میکنم. جلدهای سوم تا هفتم که نامهای آنها گویای محتوای آنهاست، هنوز به ناشری سپرده نشد. امیدوارم در آینده نزدیک این کار را بکنم.
در پژوهش درباره سرشت انسان بیش از هرچیز بر منشاء خشونت انسان و اینکه چگونه میتوان آن را کاهش داد، تمرکز دارم. شاید جنبههای گوناگون این پدیده، پروژه تمام زندگی من باشد. در همین رابطه علاوه بر تلاش در درک سرشت انسان مفاهیمی چون رواداری و انسانیتزدایی را نیز سودمند میدانم و درباره آنها پژوهش میکنم.
جلد نخست کتاب «رواداری در تاریخ فرهنگی ایران» با عنوان فرعی تاریخ پیش و پس از اسلام، اثر احد قربانی دهناری از سوی انتشارات افکار جدید در 155 صفحه با شمارگان 300 نسخه و قیمت 60 هزار تومان منتشر شد.
0 Comments