مسعود نقره کار
1
بخش بزرگی از خودکشی ها در ایران به علتِ فشارهای حکومتی و دیگر عوامل محیطی و اجتماعی هستند، عواملی که حکومت اسلامی در بروز و گسترش و شیوع آن ها نقش تعیین کننده داشته و دارد. برخوردهای ضد انسانی و خشن با جوانان و ایجاد محدودیت در زمینه های مختلف زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی آن ها، ستیز با آزادی و شادی، ستایش و تقدیس عزاداری و ترویج هرچه بیشتر فرهنگ مرگ پرستی، بیکاری، فقر، گرسنگی، و آماده سازی هرچه گسترده تر بستر پیدائی و رشد اعتیاد و دیگر بزهکاری ها و ناهنجاری های اجتماعی راه به خودکشی برده اند.
گزارش هائی از اقدام به خودکشی درمیان زندانیان سیاسی آزاد شده از زندان ها و شکنجه گاه های حکومت اسلامی داده شده است، بی تردید عواملی همچون شکنجه های روانی( سفید) و شکنجه های بدنی، آزارهای جنسی و تحقیر و توهین در پدید آوردن شرایط اقدام به خودکشی نقش دارند. شواهد وگزارش هایی مبنی برکاربُرد داروهای مخدر و محرک و روانگردان را نیز باید مد نظر داشت. شواهد و گزارش ها هشدار می دهند که زندانیان آزاد شده از زندان های حکومت اسلامی را می باید خانواده ها و نزدیکان تنها نگذارند و تحت مراقبت های ویژه و تخصصی قرار دهند.
در بارۀ شیوه های ” کشتارخاموش” توسط حکومت اسلامی می باید روشنگری کرد و تدابیری در رابطه جلوگیری از این نوع جنایت ها اندیشید و اقدام کرد.
2
در این یادداشت کوتاه مکث روی عوامل محیطی و اجتماعی بروز خودکشی ست.
انگیزه ها و علت ها:
انگیزه ها و علت ها ی خودکشی در تئوری ها، تعریف های کلی از چرائیِ خودکشی و نگاه های پدیدارشناسانه و کند و کاوهای مفهومی از این پدیده نهفته اند. اما واقعیت این است که تا کنون هیچ تعریف، تئوری، نظر پدیدارشناسانه و کند و کاو مفهومی یافت نشده است که مُهر این راز بگشاید تا کس یا کسانی بتوانند با پی بردن به رمز و راز این پدیدۀ منکوب کننده، از پس توضیح جامع و کامل انگیزه ها و علت های وجود و بروزش برآیند.
در رابطه با چرائی و ریشه یابی بروز خودکشی روی دو تعبیر و تفسیر کلی و متفاوت مکث شده است، یکی روانشناسانه و دیگری جامعه شناسانه، این دو رویکرد هر کدام تحلیل ها و تبیین های گونه گون برای خودکشی ارائه داده اند، اما آنچه مورد توافق بیشترین صاحبنظرها است، ترکیبی از دو عامل، یعنی عامل فردی (روانشناسانه و روانکاوانه) و اجتماعی ( جامعه شناسانه) است.
برخی از روانشناس ها، روانپزشک ها و روانکاوها عوامل روانی و بیماری های روانی را دلائلِ مهم و اساسی بروز خودکشی معرفی کرده اند.
پرسش ها در بارۀ دیدگاه های روان شناسانه و روانکاوانه در بارۀ خودکشی هنوزپا برجاست، به ویژه هنگامی که مفاهیم غریزه، ناخودآگاه و عُقده های روانی مطرح می شود. اکثرمخالفان “روانکاوی” را به طورکلی “نظریات یا دکترین انحرافی” درتحلیل و تبیین مسائل فردی و اجتماعی دانسته اند.
روانپزشک ها، ضمن بهره مندی از نظریه ها و روش های مختلف روان شناسی و روان کاوی دربارۀ خودکشی، پدیدۀ خودکشی را پیامد و نشانه بیماری های روانی دانسته و دلائل بروز آن را در انواعی از بیماری های روانی جستجو کرده اند ضمن اینکه بر عوامل محیطی و اجتماعی بروز خودکشی نیز توجه دارند. از این نگاه درصد بالائی از کسانی که خودکشی می کنند، مبتلا به نوعی اختلال روانی قابل تشخیص و پیشگیری و تا حدودی قابل کنترل و درمان هستند. شایع ترین این اختلال ها و بیماری ها را هم افسردگی و اختلال شخصیتی دوقطبی، اختلال شخصیت مرزی، اختلال های سازگاری، اختلال شخصیت اسکیزوئید و اسکیزوفرنی ، و بیماری اعتیاد و پیامدهای روانی ناشی از آن، عوامل ژنتیک، تغییر دربیوشیمیائی مغز و سیستم عصبی و پاره ای عوامل محیطی و اجتماعی می دانند.
در حوزه جامعه شناسی انگیزه ها وعلت های خودکشی متعدد و مختلف مطرح شده اند. جامعه شناس هاِ نقش عوامل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را انگیزه هائی مهم در بروز فکر و اقدام به خودکشی دانسته اند. یکی از پیشگامان این عرصه امیل دورکیم( یا دورکهایم) ، جامعهشناس فرانسوی است که خودکشی را بیش ازهر چیزدر چگونگی رابطه فرد و جامعه و ویژگی ها و شرایط جامعه قابل توضیح و تفسیریافت ونقش پدیده های اجتماعی، به ویژه بحران ها و فروپاشی اجتماعی در بروز و افزایش خودکشی را مطرح کرده است. سی رایت میلز،جامعه شناس آمریکایی نیز دراثرخود ” پیمان جامعه شناسی”، تعریفی ازخودکشی ارائه داده است. او نوشته است، وقتی مشکلی در بخش وسیعی از مردم تاثیر دارد، باید به ماورای افراد و در نتیجه به ساختارها و الگوهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه نظر افکند وی معتقد بود که ملاک مسئله بودن یک پدیده در جامعه، آزار دهنده بودن آن برای شمار زیادی از مردم است.(سی. رایت میلز، ویکی پدیا، دانشنامه آزاد)
جامعه شناسان از جمله دورکیم با نگاهی جامعه شناسانه، یا جامعه شناسانه – روانشناسانه عوامل متعددی را در بروز خودکشی همراه با تقسیم بندی های متعددمطرح کرده است: خودکشی خود خواهانه، خودکشی دگر خواهانه ( ایثارگرایانه)، خودکشی آنومیک( نابهنجارانه)، خودکشی تقدیرگرایانه:( قدری گرایانه)، انواعی ست که مطرح شده اند. امیل دورکیم بر پدیده ” آنومی” و نقش آن در خودکشی تاکید کرده است: ” فقدان هنجار یا بیهنجاری، به معنی عدم وابستگی شخص و جامعه و سرانجام چندپاره شدن جامعه. این اصطلاح که در کتاب خودکشی (۱۸۹۷) به کار برده شده است را دورکیم از جامعهشناس فرانسوی ژان ماری گویو قرض گرفت و آن به صورت “قانونِ بیقانونی” و “خواستن سیرناشدنی” تعریف کرد. امیل دورکیم با توجه به تحقیقات “ژوسه و موردوتور” به انواع خودکشی ناشی از بیماری روانی نیز پرداخته است که برای نمونه به خودکشی ناشی مالیخولیا ( ملانکولی) یعنی اندوهِ عمیق، که سودازدگی نیزخوانده شده است می توان اشاره کرد.
درتعبیر و تفسیر پدیده خودکشی، و برشمردن انگیزه ها و علت ها، اهل فلسفه، هنر و ادبیات نیزنظرها و گمانه زنی های متعدد و گاه متفاوت داشته اند.
کارل مارکس خودکشی را در نبود جایگزینی بهتر، افراطیترین پناهگاه در مقابل مصیبت زندگی خصوصی میداند. در نظرگاه دورکیم خودکشی عبارت است از هر نوع مرگی که نتیجۀ مستقیم یا غیرمستقیم کردار مثبت یا منفی خود قربانی است که میدانسته است که میبایست چنان نتیجهای به بار آورد. در واقع خودکشی زمانی اتفاق میافتد که قربانی در لحظهای که عمل را مرتکب میشود تا به زندگیاش خاتمه دهد، با تمام وجود میداند که به طور طبیعی چه نتیجهای از آن بهبار خواهد آمد.
3
برخی عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی :
– نابسامانی های اقتصادی: بیکاری، فقر و دیگر نابرابری های اقتصادی، شرایط و ویژگی های ساختاری جامعه، و رکود اقتصادی و ورشکستگی.
) این پرسش نیر مطرح است که چرا افرادی که زندگی مرفه ای داشته اند خودکشی کرده اند، و نرخ خودکشی در جوامع با امکان زندگی بهتر برای شهروندان، در قیاس با جوامع در حال پیشرفت و در جدال برای دستیابی به آزادی های فردی و اجتماعی بالاتر است. برخی بر این باورند که “افراد مرفه در برابر ناملایمتی ها شکننده ترند”. آنان که بر این باورند شاید نقش بیماری های روانی دربروز خودکشی، بیماری هائی که فقیر و غنی نمی شناسند را کم بها می دهند. این نیزگفته شده است که زمان رونق اقتصادی میزان خودکشی ثابت میماند.)
– بن بست ها، بحران ها و نا سازگاری های خانوادگی: ازدواج های اجباری، طلاق، سابقه اختلاف های خانوادگی در زمان کودکی. آسیب دیدگان خشونت های خانوادگی، همسران یا کودکان آزار دیده، زنان آسیب دیده اجتماعی، دختران فراری، جنسیت، مجرد بودن، بیوه شدن.
– ستمگری های مرد سالارانه و پدر سالارانه درمحیط خانواده و جامعه.
– سرخوردگی های فرهنگی و سیاسی، نقض حقوق فردی، اجتماعی و رفتارسرکوبگرانه ، ترویج و آموزش خشونت و نقش آموزشی و فرهنگی رسانه ها.
– تنهایی، و انزوای اجتماعی و روحیه مردم گریزی، بحران های عاطفی و رخدادهای ناگوار مثل ازدست دادن فرزند، عشق های ناکام، حساسیت های حسی وعاطفی و آستانه ی تحمل پذیری در رابطه با رنج های فردی و اجتماعی، عدم موفقیت در تحصیل.
یأس و ناامیدی نسبت به آینده، هيجان های حسی وعاطفی، توهم، هذيان، هراس، اضطراب، ناسازگاری و عدم انطباق با مسايل اجتماعی. کمبود اعتماد به نفس و شماتت و سرزنش و مقصر دانستن خود، احساس ناتوانی در مواجهه با مشکلات، احساس بی ارزش بودن، بی کفایتی یا در معرض تحقیر واقع شدن.
– فقدان امکانات شادی آفرين، تفريحی و تفننی برای جوانان، فقدان امکانات ارتباطی و مشارکتی درجامعه.
– ناخوانی ذهنيت و فرديت فرد با باورها و مناسبات غالب در جامعه، پوچ انگاری، درونگرايی
-” تربيت پادگانی درخانواده ها و مدارس”
– زندگی در شهرهای بزرگ، تراکم وتمرکز جمعیت.
– در میان دانشجویان کالج که خانواده هائی با سطح انتظار بیش از حد دارند.
– اضطراب مزمن، افسردگی، تهدید به خودکشی، سابقه اقدام به خودکشی، رفتارهای افزایش دهنده ی افسردگی کودکی ، کاهش ثبات خانوادگی.
– جابجائی و تغییر محل زندگی ( مهاجرت، تبعید)
– افزایش دسترسی به سلاح.
– ایده های محرک خودکشی ورفتارهای بحرانی در خرده فرهنگ ها به ویژه در میان جوانان .
– نقش رسانه ها در جهت دادن به رفتار و گفتار، به ویژه در رابطه با جوانان
– فصل ها( زمستان و در برخی فصل های گرم )، زمان هائی طی روز( غروب ها) ، جشن ها و اعیاد به ویژه برای کسانی که تنها و یا افسرده هستند.
( در برخی کشورهای غربی نرخ خودکشی روزهای جمعه کمتر از دوشنبه ها ست. به نظریکی از دلائل بر آورده نشدن آرزوها و خواست های این دست خودکشی کننده ها در روزهای تعطیل هفته است ، و یا ترس از فشار کار در روزهای بعد از تعطیل.)
سیر و پیشرفت خودکشی:
سیر و پیشرفت خودکشی می تواند سریع و آشکار( حاد) ویا کُند، بطئی و پنهان( مزمن) باشد. خودکشی سریع و حاد یا منتهی به مرگ می شود و یا شخص در اقدامی ناموفق نجات خواهد یافت. خودکشی پنهان یا تدریجی و مزمن، به رفتاری اتلاق می شود که بتدریج باعث مرگ خواهد شد مثل اعتیاد به مواد مخدر که بتدریج فرد معتاد را به سوی مرگ می کشاند.
شکل و راه های اقدام به خودکشی متفاوت هستند، معمولا مردان از راه های ” خشن” تری مثل حلق آویز کردن، استفاده از سلاح های گرم وسرد، سقوط از بلندی و تصادف عمدی ، و زنان از داروهای مختلف مثل املاح ارسنیک، داروهای خواب آور، الکل و سم های شیمیائی، و یا گازها ( کربن مونوکسید) استفاده می کنند. خودسوزی یکی از دردناک ترین راه های خودکشی ست که زنان میهن ما بیش از مردان ازاین طریق اقدام به خودکشی کرده اند.
نشانه ها و تظاهرهای شناختی هشدار دهنده خودکشی:
خودکشی قابل پیشگیری و کنترل است.
شناخت و آموزش نشانه های بروز خودکشی برای پیشگیری از خودکشی پراهمیت هستند.
فردی که ایده، فکر و وسوسه خودکشی دارد، فردی که قصد اقدام به خودکشی دارد نشانه هائی از خود بروزمی دهد، توجه به این نشانه ها می توانند سبب پیشگیری از بروز بسیاری از خودکشی ها شوند، برخی از مهم ترین نشانه ها این ها هستند:
– بازتاب نومیدی و افسردگی درگفتار، نوشتار و سایرکارهائی که انجام می دهد( مثل نقاشی، متن هائی که می نویسد و…)
– دور نگه داشتن خود از خانواده و دوستان یا کاهش فعالیت و از دست دادن انگیزه در رابطه با دیدار افراد خانواده و دوستان.
– کاهش شور و شادی ، و نوسان در خُلق و خوی، تغییر از حالت شاد و پرتحرک به حالت اندوه و کم حرفی، خجالتی و گوشه گیر شدن، از دست دادن تمرکز.
– بی توجهی به هر آنچه در اطراف می گذرد، بی توجهی به لباس و نظافت و ظاهر شخصی، بخشیدن پول و وسائل شخصی.
– درباره خودکشی و مرگ حرف زدن، و تمایل به مرگ ومُردن نشان دادن
– تهدید به انجام عملِ خودکشی
– شاهد خودکشی و اعدام بودن
– تغییر درعادت خوردن ( بی اشتهایی یا پُر خوری) و خوابیدن ( کم خوابی و خوابیدن بیش از اندازه ) ،
-شکایت از احساس بیماری، سردرد ، درد مبهم در نقاط مختلف بدن بدون علت فیزیکی وجسمی، حساس خستگی مفرط
-احساس و اظهار گناه و تقصیر کردن .
– افزایش اضطراب، علائم جسمی اضطراب ( تپش قلب، لرزش دست ، سرخی گونه ها و…)
– فرافکنی گفتار و رفتار خود به دیگران، خود را سرزنش کردن،
– رفتارهای خطرناک همچون رانندگی بی ملاحظه و با سرعت ، رفتار مخرب و غیبت های مکرراز مدرسه و….
– قربانی کودک آزاری روانی، جسمی و جنسی در خانه، محله و مدرسه وجامعه بودن.
– سریع خشمگین شدن همراه با رفتارهای پرخاشگرانه و خصمانه.
– طلاق، اعتیاد، بیکاری
– خاطرات بد از دوران کودکی
– درفصل ها و مناسبت ها ، جشن ها و اعیاد درمیان افسرده ها ایده و فکر خودکشی را سبب می شوند. غروب ها وبرخی از زمان های روز.
برخی اقدام های پیشگیرانه در مورد خودکشی:
برای پیشگیری از خودکشی طرح و شناسایی علمی و عملی راه های پیشگیری و کنترل ضروری ست.
آموزش و برنامه ریزهای مبتنی بر تامین بهداشت روانی (1)، تعامل صحیح و کارآمد فردی ، خانوادگی و اجتماعی، و وجود فضای فکری و اجتماعی مناسب برای پیشگیری از خودکشی بسیار پر اهمیت اند. مداخله روانی و اجتماعی در بحران فردی، خانوادگی و اجتماعی افرادی که نشانه های خودکشی در آن ها دیده می شود، دسترسی خدمات اجتماعی و درمانی به موقع ، آموزش و راهنمائی خانواده و اطرافیان فرد که چگونه با فرد اقدام کننده رفتار نمایند، وسائل و راهکارهای مناسب با توجه به شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه ضروری و حیاتی هستند. نهادهای آموزشی و پرورشی، و بهداشتی وظیفه دارند راهکارهائی برای شناخت افراد مستعد به خودکشی و کمک به آن ها آموزش دهند، و یا پیشنهاد و در نظر بگیرند.
به این نکات باید توجه شود :
– تلاش در کاهش عوامل تنش زای محیطی، خانوادگی ،تحصیلی وسازمان ها، و آموزش اقدام های بهداشت روانی ازراه های گوناگون به ویژه طریق رسانه ها ی گروهی.
– مشاوره، راهنمایی و حمایت فرد و روان درمانی فرد
-همبستگی اجتماعی و کاهش فشار اجتماعی
– تقویت احساس هویت اجتماعی، از بین بردن انزوای اجتماعی و غیرهدفمند کردن زندگی فرد.
– اشاعه فرهنگ احترام به حقوق انسانی و اصلاح الگو های ارتباط بین زن ومرد
– مقابله با آداب و رسوم غلط اجتماعی درباره ی زنان
– آموزش خانواده و اطرافیان و آشنا سازی آن ها با علایم و دگرگونی های رفتاری فرد قبل از خودکشی
و سیستم های حمایت اجتماعی .
– آموزش در سطح وسیع بویژه به پلیس، معلمان و سایر مسئولینی که با افراد زیادی در تماس هستند.
– توجه و مراقبت از فردی که در خطر اقدام به خوکشی ست نمی باید همراه با محدود سازی آزادی های وی شود می باید کنترل و مراقبت با برنامه و سنجیده باشد.
محیط زندگی بر هر انسانی تاثیرگذاراست، “حتی محیط بیمارستان های روانی شیوع خودکشی دراین بیمارستان ها را افزایش داده است. بدیهی ست خودکشی در بیمار روانی شایع تر است و بهمین خاطر تمام بیماران بستری تحت مراقبت هستند تا اقدام به خودکشی نکنند. گزارش شده است که بیشتر موارد اقدام به خودکشی در بیمارستان های روانی ( و همینطور در زندان ها)، در ماه اول بستری شدن رخ می دهد، که دلیل را محدود شدن آزادی بیمار دانسته اند.”
تشخیص سریع و به موقع، بستری کردن و درمان به موقع و کامل، با دقت در دادن میزان دارو باشد.
– کسی را به خاطر داشتن وسوسه، ایده و افکار خودکشی نمی باید سرزنش کرد. علت بروز فکرخودکشی را باید یافت و آن را برطرف کرد.
0 Comments