شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

شاپور بختیار، مرغِ طوفان، مسعود نقره کار

2023-06-23

نوشته ای دیگر از مسعود نقره کار

Comments

1

۱۶ دی ماه سال ۱۳۵۷، در صف آرائی اندیشگی ها، و منش ها وروش ها ی کشورداری به کسی پشت کردیم که خردمندانه و جسورانه با به دست گرفتن مسؤلیت اداره ی وطنی طوفان زده سعی داشت مردمان میهنمان به ساحلی رهنمون شوند که آزادی و دموکراسی و حقوق بشر چشم انداز زیبا و آرامبخش آن ساحل بود.

44 سال از آن روزگاران می گذرد و من هنوز نفهمیدم آن حد ناآگاهی و بی توجهی آنهم ازسوی من، مثلا” پزشک تحصیلکرده ای که دست به قلم و سردر کتاب داشت، درتهران سهامداریک کتابفروشی و انتشاراتی و پای ثابت بساط بحث ها ی ادبی و سیاسی با اهالی شناخته شده قلم و سیاست بود، و مشتی تجربیات ریز و درشت ِسیاسی و فرهنگی دیگریدک می کشید را چگونه می توان باورکرد، و یا توضیح داد؟. البته واضح و مبرهن است که گناه این سطحی نگری ها گناهی تاریخی نیز بود و تا حدودی به نقش وعملکرد نهاد های تولّید کننده ی اصلیِ استبداد و اختناق و محرومیت های مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ربط پیدا می کرد، ویا ناتوانی سیاسی و فرهنگی دردرک وفهم مفاهیمی چون آزادی و دموکراسی و عدالت و حقوق بشر و مدنیت، و التقاط این مفاهیم با مفاهیم ارتجاعی- اسلامی، ونیز نقش و سهم بیگانگان و یورش های آشکار و پنهان شان، و اندیشگی ها ی نا کارآمد و نا همخوانِ وارداتی شان با شرایط جامعه مان را می توان در نظر داشت.

2

shahpour-bakhtiar-head-down-200x200.jpg

به ندای آزادی و دموکراسی و سکولاریسم و حقوق بشر، گیرم آزادی و دموکراسی و سکولاریسم و حقوق بشری نیم بند و پراشکال گوش ندادن، ونه گفتن به سوسیال دموکراسی آنهم درآن شرایط سرشار از هیجان و جهل، راه برای آری گفتن به ارتجاع و واپسماندگی ای عفونت زا هموار کرد، و سبب شد روی به سوی اسلامی آزادی ستیز وآزاده کُش و نوعی چپ روی دریوزیانه و “سرشاراز تهی” و بیگانه با مظاهر تمدن و شهروندی و مدنیت آورده شود، سبب شدتا به سیاست و برنامه ای طاعونی تمکین شود که به قول شاپور بختیاراگر برای فهمیدن اش به متون پایه‌ای آن سیاست ها و برنامه ها مراجعه می شد پشت آدم می لرزید. آن روزها اگرهشدارهای بختیار درباره ” دیکتاتوری نعلین” وسبعیت آخوند ومذهب اش در قدرت جدی گرفته می شد وفریاد های او زیر گرد وغبارهیجان زدگی و شور مدفون نمی شد شاید جامعه ما مسیر دیگری می‌پیمود، فریاد هائی که صدای ِ تاریخ بیداری ما بود. این فریاد بختیار بود:

” …هیچ‌کس نمی‌داند جمهوری اسلامی خمینی چیست و اگر کسی به متون گذشته ی مورد اتکای او مراجعه کند پشتش به لرزه در‌می‌آید. خمینی نه تعدد گروه‌های سیاسی را می‌پذیرد نه دموکراسی را. می‌خواهد روحانیت “قانون الهی” را اجرا کند، همه چیز اینجا شروع می‌شود و اینجا تمام می‌شود…”

و به درستی پیش بینی کرده بود این سیاستمدار نخبه وآزموده، سیاستمداری که ویژگی های یک روشنفکر سیاسی: خردباوری، آینده نگری، گفتمان سازی، لائیک و پایبند به آزاد اندیشی و آزادی خواهی و حقوق بشربودن را به روشنی بازمی تاباند، آری همه چیزاز” قانون الهی” شروع شد، و هنوزتمام نشده است، قانونی که سایه شوم و نفرت انگیزاش با مجریان گورزاد اش به هیبت بختکِ جهل و جنون و جنایت آخوندیسم و خمینیسم برسرمردمان سرزمینمان آوار شده است.

 

3

هنگامه ی انقلاب بی انصافی های ظالمانه و تاریک اندیشانه پاسخ امثال من به رهبر سیاسی هوشمندی بود که می خواست ما را به روشنائی ببرد، بی انصافی به تلاش های جسورانه ی روشنفکر سیاسی ای که حتی مرگ نتوانست و نمی تواند دست به نقش کم نظیر او درجنبش دموکراتیک و آزادیخواهانه میهنمان ببَرد. گوش کنید به صدای این ” مرغ طوفان:

” …آنچه مرا بیش از خطر روزمره مرگ، زجر می داد علم بر این بود که عده ای هنوز دچار اوهام خویشند چنانکه گالیله گفته است:” برای اینکه زمین کار خود را بکند، وقت لازم است ولی در این فاصله چه خسارت ها که به بار نخواهد آمد” کسانی که مرا در تنگنا گذاشته بودند تصور می کردند، من اهریمنی هستم و این امام است که از ایران بهشتی خواهد ساخت. بعد فهمیدند که این شخص، موجودی جاه طلب و خبیث و آدم کشی حرفه ای است. کاش این واقعیت را زودتر در می یافتند. من می کوشیدم به سمت روشنایی بروم، در حالیکه ایران به قعر ظلمت فرو می رفت، می خواستم در جهت نظم و قانون قدم بردارم، در حالیکه هرج و مرج بر ملک مسلط می شد. من خلاف جریان شنا می کردم : موقعیتی مشکل و کاری سخت خسته کننده…”

“…وقتی آقای خمینی و آخوندها مرا جاه طلب معرفی میکنند باید بگویم که من با تحصیلات و سوابق زندگی و مبارزاتم برای چنین مشاغلی تربیت شده بودم. ولی آنهائیکه در مدرسه فیضیه راجع به مطهرات و کثافات و نجاسات آن مهملات را نوشته اند، بنظر من آنها جاه طلب هستند که خود را بصورت خلیفه اسلام و دارای نظریه راجع به تمام مسائل علمی، فنی، فلسفی، اقتصادی و حقوقی میدانند. وظیفه یک مرد وطن دوست اینست که به مملکتش خدمت بکند. یک روحانی، همانطور که همانوقت گفتم، همه کار در ایران میکرد جز وظیفه خودش که روحانیت بود. آخوندها راجع به جاه طلبی بهتر است صحبت نکنند. هم خمینی و هم من زنده ماندیم تا مردم بفهمند جاه طلب مابین من و او کدامیک بوده ایم و بفهمند که چگونه گناه بزرگ من آگاهی و حسن تشخیصی بوده که دقیقا ً ازروحیه آخوند بطور اعم، و آقای خمینی و اطرافیانش بطور اخص پیدا کرده بودم و شهامت گفتنش را هم، در یک شرایطی که دیگران این شهامت را نداشتند، داشتم…”

صادقانه و صمیمانه بگویم که این همه اما به معنای این نیستند که حتی با نگاه امروزینم و شناخت دقیق دیدگاه های شاپور بختیار با هرآنچه این بزرگوار می گفت و می کرد، توافق دارم. نه، برداشت شاپوربختیار ازمقوله ی عدالت، برخورد او با جنبش چپ، نگاه او به نظام پادشاهی و سلطنت گرهگاه هائی هستند که با برداشت و برخورد و نگاه سیاسی و اجتماعی ای که بربنای شان رفتار می کنم، تفاوت دارند. اما این اختلاف نظرها سبب نمی شوند تا از بستربیماریِ مزمن و دیردرمان شدنی ی فرقه گرائی، خود حق پنداری و منزه طلبی برواقعیتی به شکوه و عظمت شاپور بختیار چشم بندم.

4

به گمان من پس از گذرِ44 سال، شاپوربختیارهنوزپرسشی بی پاسخ برای اردوها و نیروها و شخصیت های سیاسی چپ، میانه و راست ، حتی برای برخی ازیاران اش که با پشت کردن به او سقوط دولت اش را تسریع کردند، باقی مانده است. به این پرسش باید پاسخی روشن و در خور داد. پاسخ ندادن و سکوت نمی تواند و نمی باید ادامه پیدا کند. وجدان تاریخی و سیاسی، و وظیفه ی شهروندی و روشنفکری امان نخواهند داد.

من براین باورم که گام نخست این است که علیرغم گذری 44 ساله از ۱۶ دی ماه سال ۱۳۵۷، هنوزاما برای عذرخواهی از روشنفکرسیاسی و سیاستمداری نخبه و تیزبین که جهل ویرانگر و جنون و جنایت پیشگیِ آیت الله خمینی و ” دیکتاتوری نعلین” را پیش بینی و فریاد کرد، و رفع ودفع این تجلی جهالت و جنایت را با جایگزین های مدنی و دموکراتیک پیشنهاد کرد و در دستور کار قرار داد، دیر نشده است. این عذرخواهی و اعلام پذیرش خطا هشداری پُراهمیت برای افزایش هوشیاری نسل جوان میهنمان خواهد بود. من این کاررا از خودم شروع کردم.

…..

**متن فوق بخشی از متن سخنرانی من است درگرامیداشت یکصدمین سالگرد زادروز شاپور بختیاراست به سال 1393

 

 

 

 

برای انتشار در شبکه های اجتماعی

مقالات بیشتر از این نویسنده را می‌توانید با کلیک روی نام ایشان مشاهده کنید.

تازه ترین

تکرارِ مکررِ خطاها

تکرارِ مکررِ خطاها

کاریش نمی توان کرد، چه خوش داشته باشید چه نه، جلال آل احمد را نمی توان نادیده گرفت و به سادگی از کنارش گذشت، نویسنده و کنشگری که نقش و تاثیر سیاسی و فرهنگی منفی و گاه مثبت داشته است. این روزها که بازارِ داوری های یکجانبه تا حد فحاشی نسبت به بسیاری از نویسندگان، به...

قطعنامه جدید پارلمان اروپا درباره وضعیت حقوق بشر و تشدید سرکوب زنان در ایران؛ در حد شکنجه است

قطعنامه جدید پارلمان اروپا درباره وضعیت حقوق بشر و تشدید سرکوب زنان در ایران؛ در حد شکنجه است

پارلمان اروپا در قطعنامه‌ای که در روز پنجشنبه ۲۸ نوامبر (۸ آذر) تصویب شد، تشدید سرکوب زنان و وخامت وضعیت حقوق بشر در ایران را محکوم کرد. سرکوب «فزاینده و سیستماتیک زنان» در ایران این قطعنامه به شدت نقض حقوق زنان توسط جمهوری اسلامی ایران و پلیس «اخلاق» (گشت ارشاد) آن...

همزمانی پدیده های ناهمزمان در متد دیالکتیک چگونه ممکن است

همزمانی پدیده های ناهمزمان در متد دیالکتیک چگونه ممکن است

بررسی انتخابات آمریکا و حکومت جمهوری اسلامی برگرفته از اقتصاد سیاسی بخش نخست پیش مقدمه همزمانی پدیده‌های ناهمزمان به وضعیتی اشاره دارد که در آن، رویدادها یا پدیده‌هایی که ذاتاً به صورت مستقل و در زمان‌های متفاوت رخ می‌دهند، به گونه‌ای با یکدیگر مرتبط یا همزمان درک...

0 Comments

0 Comments