شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

خواهرانم! – ونوس ترابی

2023-02-28

نوشته ای دیگر از ونوس ترابی

Comments

با نام «خواهر» می‌خوانمتان، هرچند مادرم بوده‌اید و دخترم. با نام «خواهر» می‌خوانمتان، برای خواهری که هرگز نداشته‌ام اما از خون مهسایمان که در آن خاک ظلم و فراموشی فرو رفت، دانه دانه هم‌خون شدیم در سرزمینی که پای درخت‌هایش آنقدر خون ریخته‌اند که «دار» شدن آن درختان، اتفاقی از جنس رشد و بودن و طبیعت آن است و میوه‌ای جز آدم هم نخواهد داد.
ما زنان همان خاکیم که سالها در اندازه برنج ری کرده‌مان تعریف شدیم و در پسرزا بودنمان، مثال زدنی. آن که دومی و سومی را هم دختر زایید، لگن زاییدن را روی سر خودش و طفل طفلکی‌اش کوبیدند و یک «بس» چسباندند کنار نام «خانم». ما همین بوده‌ایم خواهر جان!‌ می‌دانی؟ خانم‌هایی که دیگر بس بوده‌اند.
یادت نرود آن روزگار را که خون باکرگیمان را دست به دست در مجلس می‌چرخاندند تا سر پدرمان بالا بماند.
یادت نرود برای آنکه مبارز به بهشت نرویم، پیش از طناب، به ضیافت ازاله بکارت مقدس اصحاب پشم و خشم می‌بردنمان و بعد ادعا می‌کردند که تمام این تجاوزهای پیش از اعدام دخترکان مبارز، دروغ منافق و مجاهد و ضدانقلاب بوده است.
یادت نرود ما را از پشت‌بام خوابگاهمان به زمین گرم زدند. و آن زمین حتی در زمهریر زمستان آنقدر گرم بود که خون از تن برادرنمان بخار شد و نشست روی چشم‌های ندا.
وای از نگاه ندا. وای از خونی که طاقت ماندن در سینه تیر خورده‌اش را نداشت و از شاهراه نفس زد بیرون. برای خفقان همه ما. راه نفسمان را بسته بودند و ندایی باید می‌بود تا راهش را با خون نشانمان دهد.
یادت نرود من هنوز خواهر تو بودم و مادرت و فرزندت، وقتی سه روز کوتاه، بشمار، سه روز ناقابل، ناگفتنی، از یاد رفتنی حتی، کنار هزار و چهارصد و نود و نه نفر دیگر جان و جوانی‌مان را بر سنگفرش خیابان‌های آن خاک هجی کردند. و خاک بود که نوشت: دی هرگز دیروز نمی‌شود! دی و بهمن و آبان. چطور فرار کنیم که نه دی‌اش دیروز می‌شود، و نه از آبانش آب و آبادی برایمان می‌ماند. ما زنان زیر بهمن مانده بودیم. بهمنی که به هویت و شرف و عزتمان حقنه کردند.
حواست با من است؟
هنوز صدایت می‌زنم «خواهرم». حواست هست؟ آن سه روز را بگذار گوشه دلت تا جگرت را طور دیگری به آتش بکشم.
سه روز کجا و سه دقیقه کجا؟
خواهرم بودی وقتی دو موشک میان خواب و بیداری‌ات نشاندند. مادرم بودی وقتی در زهدانت، هفت ماهه‌ای پیچیده در رگ و پی زندگی و آمده و نیامده میان زمین و آسمان بودم. دخترت بودم وقتی مادرانه روی تنم خم شدی در سه دقیقه وحشت و بهت و ننگ و دروغ.
بیا صدایم بزن. بیا نامم را بخوان. بیا تکه‌های بدنم را از این خاک و تاریخ جمع کن. فرقی نمی‌کند، در خیابان کارگر باشد یا گوشه دیواری در شاهدشهر. ما زنان آن خاکیم که حتی با ترک وطن، از دهان بی‌شرفان نرینه صفت زخم خوردیم.
ما که هنوز دی ان ای خواهران و مادران و دخترانمان را داریم از گوشه گوشه این جهان جمع می‌کنیم.
بیا خواهرم!
بیا یک دهان باشیم. برای خون نیکا، مهسا، سارینا…برای تمام این الف‌های کشیده پای نام‌های معصوم قشنگ. برای چشم‌هایشان. برای سرهای باتوم خورده‌شان.
بیا یک دهان باشیم و یک مشت. آن مشت که در دهان‌های هرزه فرود می‌آید. همان مشت که دیگر نمی‌گذارد هیچ دهان دریده‌ای، مرد و زنش فرق نمی‌کند، هیچ گزافه بافی، گاف را هرزه ببیند، لام را اصلاح‌طلب، واو را پرستو، ماهی را تنازی برای دعوت به تجاوز. و شین را بدکاره‌ای در فیلمْ فارسی. بیا مشت بر آن دهانی باشیم که «نه زن ایرانی را نه نمی‌داند».
و اما
بیا و دستی برسان تا از خودمان شروع کنیم.
این دعوتی‌ست بی‌نام و نشان به رسم خواهرانگی. برای ایستادن پشت خواهرت. برای دهان او شدن. برای برخاستن و گام برداشتن. برای دست زدن در خون مهسا و نشاندنش روی دیوار یگانگی زنان.
برخیز. به سمتم بیا.
من خواهر تواَم! من خود تواَم. من مهسا هستم و ندا. مسیح و گلشیفته‌. من هزارنامی برخاسته از خاکم.
بلند شو بیا.
تمام جانمان درد می‌کند. تمام جانمان فریاد است.
گفتم فریاد. من و ما یک دهان «داد» یم. از بیداد دیکتاتوری و نرسالاری مذهبی و فرهنگی.
کمپین «داد» را اینطور آغاز کنیم.
«داد» از فریاد می‌آید.
رگی لرزان پس تپش «بیداد». عدالتی که تنها در دهان‌ها و ژست‌ها چرخیده است.
«داد» از فعل جنسیت‌زده‌شان می‌جوشد. آنگاه که زنْ هنرمند نبوده است، مگر به دستک عور شدن. آنگاه که زنْ نویسنده و نظریه‌پرداز نبوده است مگر زیر سایه تن و زیر لوای پرستویی که قرار است در آغوش مردی تخم بگذارد و از آنجا بال و پر بگیرد. آنگاه که زنْ نه‌ می‌گوید و ناز تعبیر می‌شود. این تن من و توست که در دهان کثیفشان از این دندان به آن دندان می‌شود. جویده می‌شود. تف می‌شود روی زمین. این تن ماست که برای کوبیدن جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی لای دندان‌های کثیف متهوع‌شان به فساد می‌نشیند.
کمپین «داد» از این رو که کوتاه‌ترین حرف گویای این ظلم و زن‌ستیزی هزار و چهارصد ساله است، شکلی دیگر هم می‌گیرد.
از دال اول به دل می‌رسیم. دلی که برای هم‌جنس و هم‌رزم می‌تپد. برای خواهرت، برای دخترت، برای مادر و رفیقت.
الف میانی، الف مهسا و نیکا و سارینا و تمام دختران پرپر شده و زخم خورده در صد و چند روز انقلابمان است. الف ندا حتی! الفی با قامتی کشیده که نمی‌نشیند تا داد را نستاند.
دال آخر، حدیث «دوام» است. طاقت بیاور خواهرم. من کنار تو‌اَم، تو رفیق و همراه من. دوام بیاور که راهمان طولانی و پر سنگلاخ است. دوام بیاور و دال دستت را با من شریک کن.
کمپین «داد» دست ۱۱۳ زن را طلب می‌کند. ۱۱۳ زن از زنان ایرانی فارسی‌زبان «محله‌های دنیا». ما درسمان را گرفته‌ایم. نحسی ۱۳ در چشمشان را به تخسی خواسته‌مان گره می‌زنیم.
۱۱۳ زن، از تمام دنیا، دست در دست هم به رسم خواهرانگی!
#۱۱۳

با پخش این پست روی صفحه خود و نوشتن عبارت «#من_هم_می‌پیوندم»، به کمپین بپیوندید.

خواهرانتان را به این دعوت بخوانید.

برای انتشار در شبکه های اجتماعی

مقالات و مطالب دیگر از همین نویسنده. برای بازدید، لطفاً روی اسم نویسنده کلیک کنید

تازه ترین

ویژگی های انقلاب “زن، زندگی، آزادی” و خصیصه های انقلاب زنانه   به مناسبت روز جهانی زن – شهلا عبقری

ویژگی های انقلاب “زن، زندگی، آزادی” و خصیصه های انقلاب زنانه به مناسبت روز جهانی زن – شهلا عبقری

روز جهانی زن، روزی است که تمامی زنان، اقلیت های جنسی و برابری خواهان برای رفع تبعیض جنسیتی تجدید عهد می کنند، دستاوردها را جشن می گیرند و کمبود ها را بررسی می کنند. بیش از صد سال است که جنبش رهایی از تبعیض جنسیتی همچنان ادامه دارد ، ولی هنوز هستند کشورهایی که زنان با...

روز جهانى زن را گرامى می داریم وبا “انقلاب زن، زندگی، آزادی” و مبارزات زنان تحت ستم منطقه  همراهیم

روز جهانى زن را گرامى می داریم وبا “انقلاب زن، زندگی، آزادی” و مبارزات زنان تحت ستم منطقه همراهیم

هشت مارس/ هفده اسفند، روز جهانی زن  فرا می رسد و ما همراه زنان تحت ستم ایران و منطقه و زنان جهان یکبار دیگر این روز را گرامی  میداریم و برای از بین بردن تبعیض و رسیدن به برابری جنسیتی آماده تر میشویم. امسال در "روز جهانی زن" شاهد انقلابی بی همتا ( انقلاب ژینا ) با ...

به همراه زنان در زندان اوین به اعدام نه می گوئیم و از زندگی دفاع می کنیم

به همراه زنان در زندان اوین به اعدام نه می گوئیم و از زندگی دفاع می کنیم

با گذشت چهار ماه از انقلاب ژینا، نبض انقلاب هنوز در حال تپیدن است! انقلاب "زن، زندگی، آزادی" که نتیجه سال های پایداری زنان و مردان، به ویژه زنان در مبارزه با تبعیض در تمام اشکال آن است، در حالی به بالندگی خود رسیده که هر روز از گوشه و کنارجهان زنان و مردان بیشتری با...

0 Comments

0 Comments

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مشترک شدن در خبرنامه ما

برای دریافت آخرین اخبار  به لیست پستی ما بپیوندید.

 

You have Successfully Subscribed!