شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

لغو کنسرت همایون شجریان در میدان آزادی؛ نمادی از ترس سیستماتیک و شکاف نهادی

2025-09-04

نوشته ای دیگر از ... the writer

Comments

بازدیدها: 14

مقدمه

لغو ناگهانی کنسرت رایگان همایون شجریان در میدان آزادی، نه تنها یک رخداد فرهنگی خنثی نبود، بلکه به مثابه آینه‌ای تمام‌قد، ضعف‌ها و هراس‌های ساختاری حکومت ایران را برملا ساخت. ماجرا نشان داد که حتی یک گردهمایی هنری و موسیقایی، وقتی به میدان آزادی و جمعیت میلیونی پیوند می‌خورد، برای حکومت به یک بحران امنیتی تبدیل می‌شود. این رخداد، پرسش‌های مهمی درباره رابطه‌ی مردم و حاکمیت، ظرفیت مدیریت نهادی، و میزان تاب‌آوری سیاسی جمهوری اسلامی برانگیخت.

۱. منشأ و روند ماجرا

ماجرا از آنجا آغاز شد که همایون شجریان رسماً اعلام کرد مجوز برگزاری کنسرت رایگان در میدان آزادی صادر شده است. رسانه‌های رسمی در ابتدا با شور و هیجان از آن استقبال کردند و آن را نشانه‌ای از «نشاط اجتماعی» و «گشایش فرهنگی» خواندند. اما تنها دو روز پیش از اجرا، هنرمند خبر لغو را اعلام کرد و علت را «مشکلات لجستیکی و عدم امکان مدیریت جمعیت» دانست.
به فاصله کوتاهی، گزارش‌ها از اختلاف میان وزارت ارشاد، شهرداری تهران و سایر نهادهای امنیتی حکایت کردند. در واقع، آنچه ابتدا چراغ سبز حاکمیت به نظر می‌رسید، ناگهان به دیواری بلند از ترس و تردید بدل شد.

۲. چرا لغو شد؟

لغو این کنسرت را می‌توان محصول سه عامل در هم‌تنیده دانست:

۱. ریسک امنیتی و سیاسی:
میدان آزادی، به‌عنوان نمادی تاریخی از انقلاب ۵۷ و محل تجمع‌های اعتراضی، همواره برای حکومت حساسیت‌برانگیز بوده است. حضور صدها هزار نفر در چنین مکانی، حتی با نیت موسیقایی، می‌توانست به بستری برای شعارهای سیاسی و براندازانه بدل شود. در چنین شرایطی، رژیم یا باید به سرکوب فوری دست می‌زد – که مشروعیتش را بیش از پیش فرسوده می‌کرد – یا با ناتوانی در کنترل شعارها، عملاً صحنه‌ای از ضعف اقتدار خود را به نمایش می‌گذاشت.

۲. ناهماهنگی نهادی:
وزارت ارشاد مجوز داده بود، شهرداری مسئول فضا و تجهیزات بود، و نهادهای امنیتی سایه‌ای سنگین بر ماجرا انداخته بودند. هیچ نهادی حاضر نشد مسئولیت ریسک را بپذیرد. این ناهماهنگی بازتابی است از بحران ساختاری در نظام حکمرانی ایران، جایی که مراکز متعدد قدرت، به‌جای مدیریت مشترک، یکدیگر را خنثی می‌کنند.

۳. محاسبه رسانه‌ای ناکام:
در ابتدا کنسرت می‌توانست برای حکومت به نمایش «فضای باز فرهنگی» بدل شود. اما هزینه‌های احتمالی – از شعارهای ضدحکومتی تا خطر از دست رفتن کنترل جمعیت – به مراتب بیشتر از منافع تبلیغاتی ارزیابی شد. اینجا عقلانیت امنیتی بر عقلانیت تبلیغاتی غلبه کرد.

۳. منافع و خطرات برای حکومت

اگر کنسرت برگزار می‌شد، حکومت می‌توانست از آن برای نشان دادن «عادی‌سازی» در داخل و خارج بهره ببرد، شکاف‌هایی میان مخالفان ایجاد کند و تصویری از جامعه‌ای آرام به جهان ارائه دهد.
اما خطرات، بسیار جدی‌تر بودند: احتمال سر دادن شعارهای سیاسی، امکان خروج کنترل از دست نیروهای امنیتی، و در نهایت پخش جهانی تصاویر ضعف اقتدار. همین موازنه‌ی پرریسک، حکومت را واداشت عقب‌نشینی کند.

۴. پیامدها برای جامعه و اپوزیسیون

برای مردم، این لغو به معنای از دست رفتن فرصتی کم‌نظیر برای لذت بردن از موسیقی در فضای عمومی بود. اما مهم‌تر از آن، نشان داد که حاکمیت حتی از شادی جمعی نیز بیمناک است. این سرخوردگی می‌تواند به بی‌اعتمادی عمیق‌تر نسبت به وعده‌های رسمی بیانجامد.
برای اپوزیسیون، این رخداد سندی زنده از ترس ساختاری حکومت از مردم است. لغو کنسرت را می‌توان به عنوان مثالی روشن از این واقعیت دانست که حتی یک گردهمایی فرهنگی ساده می‌تواند برای حکومت تهدیدی سیاسی تلقی شود.

۵. بازتاب خارجی

لغو کنسرت، برخلاف نیت اولیه حکومت، پیامدهای منفی در عرصه بین‌المللی داشت. رسانه‌های جهانی آن را به‌عنوان نشانه‌ای از هراس حکومت از مردم و ضعف در مدیریت اجتماعی تحلیل کردند. به جای تصویری از «ثبات» و «گشایش»، تصویری از ترس و بی‌اعتمادی حاکمیت مخابره شد.

۶. جمع‌بندی

لغو کنسرت همایون شجریان در میدان آزادی، بیش از آنکه یک اتفاق فرهنگی باشد، یک رویداد سیاسی بود. این ماجرا سه حقیقت بنیادی را برملا کرد:
۱. ترس سیستماتیک حکومت از هر نوع تجمع مردمی، حتی اگر به نام هنر و موسیقی باشد.
۲. شکاف نهادی و ناتوانی ساختار قدرت در مدیریت رویدادهای بزرگ اجتماعی.
۳. فرصت‌سوزی در عرصه تبلیغات خارجی، که بار دیگر نشان داد حکومت حاضر است حتی منافع خود را قربانی هراس از مردم کند.

در نهایت، لغو این کنسرت یادآور این واقعیت است که در جامعه‌ای که حکومت از گردهمایی مردمانش می‌هراسد، موسیقی نه تنها هنری بی‌خطر نیست، بلکه به سلاحی نمادین در برابر اقتدارگرایی بدل می‌شود.

افشین جم

برای انتشار در شبکه های اجتماعی

0 Comments

0 Comments

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تماس با شورای ملی تصمیم

15 + 13 =

مقالات بیشتر از این نویسنده را می‌توانید با کلیک روی نام ایشان مشاهده کنید.

تازه ترین

مشروطه سلطنتی یا جمهوری…

مشروطه سلطنتی یا جمهوری…

در همه کشورهای جهان، شهروندانی هستند که از جمهوری دفاع می‌کنند و کسانی که طرفدار مشروطه سلطنتی‌اند. این دو گروه دشمن یکدیگر نیستند، بلکه رقیب سیاسی محسوب می‌شوند. در هیچ‌یک از کشورهای مشروطه سلطنتی اروپا، جمهوری‌خواهی غیرقانونی نیست و در هیچ‌یک از جمهوری‌های...

“روشنفکران”ِ روشنف…

“روشنفکران”ِ روشنف…

مسعود نقره کار دو جریان فکری و سیاسیِ: دین باوری ارتجاعی و بنیادگرایانه و استبداد و دیکتاتوری سیاسی، روشنفکرستیز و روشنفکرکُش بوده اند. رّد خونِ جان و تن شکنجه شده، سرهای بریده، پیکرهای تیرباران شده و به دارآویخته شده روشنفکران، ازهمان آغاز گفتمان های فرهنگی و سیاسی و...

شعبان جعفری، شعبونِ تاج بخش!…

شعبان جعفری، شعبونِ تاج بخش!…

مسعود نقره کار شعبان جعفری معروف به “شعبون بی‌مخ، شعبون درخونگاه، شعبون یا سیف الله تاجبخش و شعبون افتخاری” در فروردین سال 1300 درمحله درخونگاه درمنطقه سنگلج تهران در یک خانواده پُراولاد متولد شد و در 28 مرداد1385 در سن 85 سالگی در لُس آنجلس در گذشت. خودش گفته است:...