by کیقباد اسماعیلپور | 3.مارس 2023 | مقالات
در اخرین روزهای حیات این نظام ضد بشری شاهد جنایت غیر قابل تصور دیگری توسط رژیم علیه کودکان کشورمان هستیم.
جنایتی که یا مستقیم توسط نیروهای امنیتی رژیم انجام می شود و یا با نادیده گرفتن این جنایت و عدم پیگیری ان توسط دولت ؛ عملا دست تروریست ها برای انتقام از پیشتازی دختران انقلاب زن؛ زندگی؛ آزادی باز گذاشته می شود. هر کدام از دو سناریو فوق که واقعیت داشته باشد؛ مسئول مستقیم آن رژیم جمهوری اسلامی و مسئولان آن هستند. واین امر باید مورد توجه جامعه بین المللی قرار گیرد.
این موضوع حائز چنان اهمیتی است که اگر برای رسیدگی به آن شورای امنیت ملل متحد جلسه تشکیل دهد و بدلیل مورد تهدید قرار گرفتن امنیت کودکان در یکی از کشورهای دنیا؛ جمهوری اسلامی را به پاسخگویی بخواند؛ امری غیرمترقبه نخواهد بود.
در واقع موضوع؛ حمله گسترده؛ مستمر و سیستماتیک با سلاح های شیمیایی به شهروندان (کودکان) یک کشور از جامعه بین المللی است که بایستی از طرف همه اعضای سازمان ملل متحد مورد توجه قرار گیرد و محکوم شود.
از زاویه دیگری اگر به کنوانسیون حقوق کودک که توسط ۱۹۳ کشور و از جمله همین رژیم امضا شده نگاه کنیم در می یابیم که وظیفه این رژیم است تا تمامی مساعی خود را برای رعایت و تضمین حقوق مدنی؛ سیاسی؛ اقتصادی؛ اجتماعی و فرهنگی کودکان بکار گیرد؛ و گرنه دولت ها می توانند شکایات شان را از او را به کمیته حقوق کودک ملل متحد تسلیم نمایند. با نگاهی به این پیمان نامه (۱) می بینیم که این رژیم حداقل ناقض بندهای یک تا پنج و بویژه ماده (۶) که در ان بشرح زیر آمده است؛ می باشد:
۱- کشورهای طرف کنوانسیون حق ذاتی هر کودک را برای زندگی برسمیت خواهند شناخت؛
۲-کشورهای طرف کنوانسیون ایجاد حداکثر امکانات برای بقا و پیشرفت کودک را تضمین خواهند نمود.
در اینجا فرصت پرداختن به – حق آزادی بیان؛ آزادی دسترسی به اطلاعات (با در نظر گرفتن مبانی عرفی معمول در جوامع دموکراتیک)؛ آزادی مذهب؛ آزادی اجتماعات و مجامع مسالمت آمیز؛ و یا حق کودکان برای برخورداری از استاندارد مناسب زندگی (ماده ۲۷) و حق کودک نسبت به برخورداری از آموزش و پرورش مناسب ( ماده ۲۸) – نیست. همچینین به کنوانسیون های بین المللی دیگر مانند کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان (۲)؛ و کنوانسیون حقوق سیاسی زنان (۳) که به شکل دیگری بیان کننده نقض فاحش این حقوق از طرف جمهوری اسلامی است؛ نمی پردازیم.
اگر به موضوع اخیر بخواهیم بر گردیم ؛ عملا اطلاعیه هایی مانند یونیسف : “مدرسه، پناهگاهی امن برای یادگیری کودکان و نوجوانان در محیطی ایمن و حمایتگر است و اینگونه حوادث میتواند تاثیر منفی بر نرخ بالای آموزش کودکان به ویژه دختران که از دستاوردهای دهههای اخیر است بگذارد”. تاثیر چندانی نخواهد داشت و بایستی سازمان های بین المللی دیگر را به اهمیت حفظ جان کودکان ایرانی توجه داد تا بتوان به این فاجعه جنایتکارانه در محیطهای آموزشی کودکان و نوجوانان پایان داد .
در مورد دلایل ارتکاب این جنایت می توان گفت؛ رژیمی که بشدت از پیشتازی دختران شجاع آن کشور در انقلاب نوین مردم ایران خشمگین است و هیچ راهکاری برای پاسخ به خواسته آنها برای “ زندگی” در مقابل ایديولوژی “مرگ و شهادت” رژیم ندارد؛ مانند نازی ها که اطاق گاز را اختراع کردند؛ کلاس گاز را ابداع کرده است؛ تا شاید بتواند دور بعدی اعتراضات را بشکنند و چند روزی بیشتر به حیات خود ادامه دهد. یادمان باشد که این رژیم همان رژیمی است که به بشار اسد کمک کرد تا سلاح های شیمیایی و بیولوژیک اش را گسترش دهد و از آنها علیه مردم اش استفاده کند.
و نهایتا وظیفه ما در داخل و خارج کشور چیست ؟ شاید گسترش اطلاع رسانی در بین خانواده ها و دانش آموزان؛ رساندن صدای دختران ایران به جهانیان؛ درخواست از دولت ها و سازمان های بین المللی برای اعتراض به دولت جمهوری اسلامی؛ گسترش اعتراضات و اعتصابات توسط خانواده ها در جلوی مدارس با شعار” امنیت مدارس را بدست گیریم “ و محکوم کردن حمله تروریستی شیمیایی به مدارس دختران مان.
کیقباد اسماعیل پور – عضو شورای ملی تصمیم
ونکوور کانادا
منابع:
(۱): پیمان نامه حقوق کودک
(۲) پیمان نامه رفع هر گونه تبعیض علیه زنان
؛
(۳) پیمان نامه حقوق سیاسی زنان
by کیقباد اسماعیلپور | 21.فوریه 2023 | مقالات
انقلاب “ژن؛ ژیان؛ آزادی” پس از یک دوره مبارزه بی امان در سرتاسر میهن مان از کردستان تا بلوچستان و از خراسان تا خوزستان و دربعد جهانی ؛ از دروازه های برلین تا پارلمان استراسبورگ؛ با تقدیم بیش از ۵۰۰ جانباخته راه آزادی و دستگیری بیش از ۳۰ هزار نفر در سراسر ایران ادامه دارد. این انقلاب با کارنامه ای از غرور و افتخار و شجاعت دختران و پسران میهن مان؛ دوره تعمیق و گسترش و آماده سازی بستر برای نبرد نهایی خود را می گذاراند.
آنچه در این دوران ارامش پیش از طوفان در جریان است؛ خیزش بزرگ آینده را نوید می دهد؛ شواهد به شرح زیرند:
۱-تشکیل کمیته حقیقت یاب سازمان ملل و شروع کار؛ برای فراهم آوردن اسناد و مدارک قابل ارایه در دادگاههای بین المللی که می تواند برای دادخواهی به ارجاع به شورای امنیت ملل متحد بینجامد. شروع به کار این هیات؛ هم اینک ترس بزرگی در دل جانیان؛ آمران و عاملان جنایات انداخته است؛ و از طرفی نور امید در دل ملت ایران تابانده است.
۲- ادامه تظاهرات داخل کشور؛ به شکل حضور به سبک متفاوتی در محلات و خانه ها؛ شعارهای شبانه و موضعی در مکانهای مختلف؛ و ادامه مقاومت و مبارزه مردم زاهدان و کردستان عملا رژیم را از سرکوب مردم ناامید کرده است.
۳-فاجعه آمیز تر شدن وضعیت اقتصادی رژیم در حدی که توان پرداخت دستمزد و حقوق مزدوران خود را نیز ندارد شرایط را به وضعیتی رسانده است که رژیم به حراج کردن باقیمانده اموال مملکت – و سپردن منافع مملکت به هفت دزد بغداد – کرده است تا شاید بتواند حقوق کارکنان دولت را بپردازد.
۴-افزایش اعتصابات و اعتراضات کارگری و صنفی؛ عدم توانایی رژیم در پرداخت حقوق و دستمزدهای این واحد ها؛ همزمان با عدم امکان فروش محصولات این کارخانه ها در داخل و خارج کشور؛ عملا رژیم را در معرض یک نوع تحریم داخلی و خارجی قرار داده است که نتیجه ان ورشکستگی کامل رژیم خواهد بود.
۵- انزوای بیش از پیش رژیم و از دست دادن توانایی اش در به حراج گذاشتن منابع و معادن کشور حتی برای کشورهای هایی مانند چین و روسیه؛ دست رژیم را از داشتن ارز برای تامین نیازهای اولیه اش بسته است. جذب چین توسط عربستان و در گل فروماندن روسیه در باتلاق اوکراین با چشم انداز پیروزی های آینده اوکراین پس از تجهیزش به تانکها و موشکها و ادوات بیشتر؛ زمینه اینده ای را برای رژیم ایران تاریک تر کرده است. بطوریکه حتی عقب نشینی سیاسی رژیم ایران از مواضع قبلی اش در مورد اوکراین – پیام وزیر خارجه در مورد به رسمیت نشناختن حاکمیت روسیه بر شبه جزیره کریمه و دو استان اوکراین- نتوانست کمکی به خارج شدن اش از با تلاق روسیه کند.
۶- ادامه تظاهرات های ایرانیان در شهرهای مختلف خارج کشور؛ تلاش برای گذاشتن سپاه در لیست تروریستی کشورهای اروپایی؛ پیگیری در مورد لغو اعتبار نامه هیات دیپلوماتیک جمهوری اسلامی در سازمان ملل؛ فعالیت های دیگری است که می تواند رژیم را در یک بن بست سیاست خارجی کامل قرار دهد.
۷- پشت کردن میر حسین موسوی؛ نخست وزیر اسبق رژیم؛ واعلان سرنگونی حتمی رژیم و بسته پیشنهادی عقب نشینی به رژیم پیش از فروپاشی کامل آن؛ باعث بی ابرویی بیشتر رژیم در بین نیروهای خودی آن شده است.
۸-خبرهای رسیده از تلاشی نیروهای درونی رژیم – در پی هشدار میرحسین موسوی در مورد سرنگونی رژیم – دارد که نیروهای اصلاح طلب را بدنبال جمع آوری امضا و حمایت نامه برای پیشنهادات موسوی کرده تا شاید بتوانند نیروهای ریزشی رژیم را جذب کنند. غافل از اینکه نیروهایی که از رژیم در این مرحله کنده شوند به مردم می پیوندند نه به زايده های رژیم ( اصلاح طلبان).
۹-حملات نظامی به سایت های فوق امنیتی و هسته ای رژیم (اصفهان و چند شهر دیگر) بدون اینکه حتی رژیم توان کوچکترین عکس العملی داشته باشد؛ نشان از ناتوانی تمام عیاررژیم در دفاع از مرزها و اسمان ایران دارد. هک شدن دستگاه های ارتباطی رژیم بطور پی در پی؛ که اخرین نمونه آن قطع و کنترل سخنرانی رئیس جمهورش در تلویزیون دولتی اش در روز سالگرد انقلاب بود؛ نمونه دیگری از خلع سلاح رژیم در میدان مبارزه با مردم و نیروهای خارجی است.
۱۰- و درآخر؛ گفتگوهای مقدماتی اپوزیسیون جمهوری اسلامی برای سازماندهی و انسجام هر چه بیشترد صفوف خود در دانشگاه جرج تاون آمریکا؛ و امید به همبستگی هر چه بیشتر نیروها در داخل و خارج در روزهای آینده؛ و استقبال و امید و شادی مردم از این اتفاق؛ نشان از پیشروی اپوزیسیون و عقب نشینی دایم رژیم از آخرین سنگرهایش دارد.
این موارد و دلایل دیگر نشان می دهد موج بزرگ دیگری از انقلاب در راه است. موجی که به مانند سیلی خروشان رژیم و نیروهایش را با خود خواهد برد.
آماده باشید؛ موج بزرگ دیگری از انقلاب در راه است.
کیقباد اسماعیل پور- عضو شورای ملی تصمیم
۱۱ فوریه ۲۰۲۳
by کیقباد اسماعیلپور | 21.فوریه 2023 | مقالات
کسانی مثل من که هیچگاه شعارهای اصلاح طلبان در مورد ” پروژه امنیتی اصلاحات” که توسط معمار امنیتی رژیم؛ سعید حجاریان؛ طراحی و اجرا شد را باور نکردیم؛ امروز با پدیدهای بنام میر حسین موسوی نخست وزیر رژیم خمینی و رهبر جنبش سبز روبرو میشویم. رهبری که ۱۳ سال پیش بدلیل نداشتن پتانسیل مبارزه و عدم تمایل برای گذار از جمهوری اسلامی و بدلیل تفاوت دیدگاههایش در مورد حکومت جمهوری اسلامی؛ جنبشی را ناکام رها کرد و بیش از ۱۳ سال از زندگی خود را در شرایط خانههای امن وزرات اطلاعات تحمل کرد.
پروژه اصلاحات برای بیش از بیست سال به عمر رژیم ضد بشری اضافه کرد؛ مردم مان را روز بروز فقیر تر و فقیر تر کرد؛ منابع کشورمان را هر روز بیشتر نابود کرد و محیط زیست کشورمان را در معرض نابودی قرار داد. اینها همه محصولات رژیم ادامه دهنده اصلاحات بود که در انتهای آن؛ یک رئیس جمهوری آدمکش و یک سیستم عقب مانده را به کشور تحمیل کرد و منافع ملی ایران را یک کاسه در دست روسیه و چین قرار داد و جمهوری اسلامی را وارد یک جنگ تجاوزکارانه بین المللی میان مافیای پوتین و مردم کشور اوکراین کرد.
در شرایط فوق الذکر سوال ساده است. آیا ما از پیام میر حسین استقبال میکنیم؟ آیا این پیام در جهت منافع مبارزه مردم ایران و علیه حکومت جمهوری اسلامی است؟
و پاسخ اینست که اگر میر حسین موسوی که هیچگاه رهبری جدی برای مبارزه علیه رژیم نبود امروز سخن از فروپاشی ج. ا میکند؛ ما از ان استقبال میکنیم؛ ولی نقشی برای او در صحنه سیاسی آینده قایل نخواهیم بود؛ چرا که در زمانی که او میبایست به پیش برود؛ خواهان بازگشت به عقب و بازگشت به دوران طلایی امام شد. اینک او مانند همه مردم ایران ازسرنگونی رژیم سخن میگوید ().
او میگوید برای نجات ایران باید:
یک ساختار و نظم جدید که فروپاشی جمهوری اسلامی را تسریع میکند؛ تشکیل داد؛
یک قانون اساسی جدید باید تدوین نمود؛
در مورد پیش نویس قانون اساسی جدید؛ همه پرسی انجام داد؛
و برای اجرای قانون اساسی جدید؛ باید مجلس موسسان تشکیل شود.
چند سوال مطرح میشود؟
طرح میر حسین چه ضمانت اجرایی دارد؟
هیچ. او نه قدرتی دارد و نه تشکیلاتی و نه حمایتی از اصلاح طلبان شیفته قدرت که بدنبال استحاله رژیم؛ حتی در این شرایط هستند.
البته این بدان معنی نیست که اصلاح طلبان رانده از قدرت که تا کنون دست در دست رژیم در نابودی کشور شریک بودهاند از این پیام استقبال نمیکنند و سعی نمیکنند که از آن بهره تبلیغاتی بنفع سیستم دلخواهشان ” پوتنیزم در جمهوری اسلامی” استقبال نکنند.
آیا طرح میر حسین؛ از جانب بخشی از مردم؛ میتواند راهگشا باشد؟
مردمی که ستم رفته بر میر حسین و حقانیت درخواست رای ا ش در ۸۸ را دیده اند؛ اینک میتوانند سخنان او را که در این مدت با ولایت سازش نکرد و بهای آنرا شجاعانه پرداخت به این نتیجه برسند که حتی از دیدگاه میر حسین نیز این رژیم راهی بجز سرنگونی ندارد. این باعث ریزش نیروهای وامانده در بدنه نظام میشود و باعث میشوند تا نیروهای عقب ماندهی هنوز مانده با رژیم بقبولاند که این رژیم هیچ سرنوشتی بجز سرنگونی ندارد.
آیا نیروهای سیاسی برای راهکار میر حسین اهمیتی قایل خواهند بود؟
نیروهای سیاسی سرنگونی طلب راهکارهای میر حسین؛ را که در واقع بخشی از خواستههای آنها و مردم است میتوانند بشوند و از اینکه این خواسته ها؛ برای اولین بار توسط میر حسین نیز پذیرفته شده و عنوان میگردد؛ میتوانند خوشحال باشند و از سیاست درست خود برای سرنگونی مطمین شوند. ولی آیا این نیروها برای خود میر حسین و یا فرصت طلبان اصلاح طلب اهمیتی قایل خواهند شد؟
نه. چرا که نیروی سیاسی باصطلاح اصلاح طلب نه یک نیروی سیاسی بلکه دنبالچه هایی از رژیم ضد بشری و ساخته و پرداخته آن بودهاند. و این نیروها نشان دادهاند که به هیچ وجه خواهان سرنگونی این رژیم نیستند.
ایا میرحسین در اخرین ایستگاه خود به مردم ایران خدمتی کرده است؟ بله. از انجا که آگاهی بخشی و کندن نیروهای نااگاه؛ عقب مانده و وحشی این رژیم امر مهمی است و از انجا شایسته است تا ما از هر امکانی که هزینه مبارزه مردم را کمتر کند باید استفاده کنیم؛ لذا این اطلاعیه که میتوان آنرا از آخرین هشدارها به بازماندگان صفوف نیروهای رژیم دانست که میگوید رژیم راهی جز سرنگونی ندارد؛ به مبارزه مردم کمک میکند.
در پایان؛ تاریخ به عقب برنمی گردد؛ و گرنه شاید بسیاری از رهبران مبارزات مردم اشتباهاتشان را تکرار نمیکردند؛ ولی همین که رهبر سیاسی به اشتباهات خود اعتراف میکند و راه جدیدی را بر میگزیند؛ امر اخلاقی ارزشمندی است. انچنانکه میتوان گفت؛ میر حسین در ایستگاه آخر؛ خوب آمد.
by کیقباد اسماعیلپور | 16.ژانویه 2023 | مقالات
نایاک سازمانی که در پی توصیه شورای روابط راهبردی خارجی (تحت مدیریت کمال خرازی ( فارغ التحصیل رشته علوم تربیتی) و احتمالا کارشناسان و سازمان های اطلاعات خارجی که بسیاری تحولات را در سیاست خارجی جمهوری اسلامی در عرض این ۴۰ سال شکل دادند؛ در اواخر سال ۶۰ پایه ریزی شد. این سازمان در زمان نمایندگی کمال خرازی وبرادرش صادق (دو برادری که به مدت ۱۰ سال ( حوالی ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۸) نمایندگی و معاونت نمایندگی هیات نمایندگی جمهوری اسلامی را در سازمان ملل بعهده داشتند)؛ بطورغیر رسمی مشغول فعالیت بود تا اینکه در سال ۲۰۰۲ با نام شورای ملی ایرانیان امریکایی
( (National Iranian American Council – NIAC بعنوان یک سازمان ایرانی آمریکایی که گویا در پی حمایت از منافع مردم ایران در آمریکاست در آمریکا ثبت گردید.
نایاک که این روزها پس از بیش از ۴۰ سال فعالیت؛ شامل ۲۲ سال فعالیت با نام نایاک و بقیه آن بعنوان پستوی وزارت خارجه ج .ا در آمریکا فعالیت می کرده است؛ امروزه از سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی بدست مردم ایران سخن می گوید!
چه شده است ؟ اگر به سیر حوادث در طول سالیان بپردازیم؛ می بینیم که در یک روند طولانی پس از شناخته شدن اهداف نایاک در نزد ایرانیان داخل و خارج کشور؛ به مرور برخی ها سعی کردند که از این سازمان لابی جمهوری اسلامی فاصله بگیرند و نام خود را از صفحه وب سایت نایاک حذف کنند. تا جایی که امرز دیگر هیچ نامی ازافرادی مثل ماز جبرانی؛ هومن مجد؛ رضا مرعشی؛ سحر نوروز زاده؛ انوشه انصاری؛ هادی قائمی؛ بیژن خواجه پور؛ پری نمازی؛ سیامک نمازی و غیره که از اعضا یا مدیران و یا از حامیان مالی این سازمان بودند در این وب سایت دیده نمی شود.
این سازمان که در واقع به اندازه عمر جمهوری اسلامی؛ طراح سیاست خارجی ایدیولوژیک جمهوری اسلامی در امریکا (و بعدا به شکلی در اروپا شد)؛ ولی امروز به جایی رسیده است که مدیران آن اعلام می دارد که از خواست تغییر رژیم جمهوری اسلامی حمایت می کند !!!!!
چه اتفاقی افتاده است که مدیریت این سازمان؛ اقای جمال عبدی پیام اتحاد می دهد واز وجود تفرقه (در واقع افشاگری علیه اهداف نایاک و حامیان مالی ان و افشای سیاست ها و عملکرد ضد ایرانی آنان)؛ در جامعه ایرانیان سخن می گوید و آنرا برای جامعه ایرانیان مضر می داند.
او می گوید که ایرانیان در ایران از این حق ازادی بیان برخوردار نیستند ولی نمی گوید چرا نایاک یان تا بحال تمام تلاش شان کمک به ادامه حیات این رژیم بوده و چرا انان تا کنون در سمت ادمکشان و سرکوبگران بوده اند؛ و نمی گویند که چه شده است که امروز نایاک تصمیم گرفته تا موضع اش را عوض کند ؟
ایشان وقاحت را به کمال رسانده و نیاک را طرفدار انقلاب زن زندگی ازادی می داند؛ او نایاک را طرفدار انقلابی می داند که تمامیت رژیم ایران را هدف قرار گرفته و دیری نخواهد پایید که ان را سرنگون خواهد کرد. او می گوید: همه ما که حامی «زن، زندگی و آزادی» هستیم، باید با یک صدا صحبت کنیم، نه اینکه صدا و انرژی خود را علیه یکدیگر صرف کنیم تا بتوانیم به بهترین نحو به مردم ایران کمک کنیم.
https://www.niacouncil.org/human_rights_tracker/unity-message
ایشان در مصاحبه اش با بی بی سی می گوید که از خواست تغییر رژیم ایران حمایت می کند و دهها شرط برای ان می گذارد تا کسی شک نکند که اینان درست است که مواضع شان به یکباره عوض شده ولی هنوز به قول خودشان طرفدار صلح جهانی و طرفدارعدم دخالت کشورهای دیگر در امور داخلی ایران می باشند. ولی هنوز هم حاضر نیست بگوید که مگر کدام وطن پرست ایرانی در طول سالیان بوده که طرفدار دخالت کشورهای خارجی در ایران بوده باشد. و دیگر اینکه مگر در خاورمیانه؛ حداقل در ظرف ۴۳ سال گذشته رژیم دیگری بوده که به تمامی سرزمین های ملل دیگر ازعراق و افغانستان و لبنان و سوریه و یمن و غیره دست اندازی کرده باشد .
آیا نکته اینست که اگر جمهوری اسلامی سرنگون شود؛ نایاک از کجا ارتزاق خواهد کرد؟ یا اگر جمهوری اسلامی سرنگون شود و اسناد پشت پرده عملیات این سازمان از پرده برون افتد؛ چه عواقبی برای مدیران آن در طی سالها خواهد داشت ؟
براستی چه اتفاقی افتاده است ؟
چرا سازمانی که در واقع سیاست خارجی ایدئولوژیک ۴۳ ساله جمهوری اسلامی را در آمریکا تلطیف می کرد و چهره انسانی به آن می بخشید؛ امروز از ان دست می کشد و راه خود را می خواهد جدا کند ؟
برای پاسخ به این سوال شاید سوالاتی دیگر بپرسیم. وقتی حکومتی مثل حکومت جمهوری اسلامی در حال سرنگونی است؛ چه کسانی قبل از همه متوجه می شوند ؟ وقتی حکومتی دیگر توان سرکوب و مقابله با مردم را ندارد؛ اولین بار چه کسانی متوجه می شوند؟ وقتی حکومتی منابع پولی؛ نیروی انسانی؛ استخدام مزدور و حامی خارجی ندارد؛ چه کسانی اول بار آنرا می بینند ؟ چینی ها؛ روس ها؛ ماموران اطلاعاتی ج. ا ؛ یا مشاوران امنیتی داخلی و خارجی آنها ؟ بی شک؛ مشاوران امنیتی آنها ؟ یعنی چه کسی یا کسانی ؟ یعنی امثال حجاریان ها درداخل کشوردر سالهای اصلاحات و نایاک ها در سالهای انقراض ج.ا در خارج کشور.
خوب اگر یکی از مراکز سیاست گذاری و مشاوره خارجی تشخیص دهد که تمامی امکانات سرکوب؛ تجاوز؛ ادامه سیاست های در داخل و خارج به بن بست خورده و دیگر امکان ادامه حیات ندارد؛ توصیه او به حکومت مطبوعش چیست ؟ اگر ان حکومت به توصیه گوش نکرد؛ و سرنوشتی سیاه در برابر آن حکومت و سران آن باشد؛ آن مشاور چه خواهد کرد؟ اگر داخل کشور باشد شاید ریزش می کند؛ یا انرا بطور خونین تصفیه می کنند و اگرخارج کشور باشد؛ ساده ترین راه کنار کشیدن برای حفظ خود است.
یا به بیان دیگر؛ اگر شما یک سازمان لابی گر جمهوری اسلامی به آخر خط رسیده باشید و در خارج کشورلانه داشته اید؛ شاید تامین کنندگان مالی خارجی شما؛ صلاح بدانند تا این سازمان را برای آینده حفظ کنند. کدام آینده ؟ آینده ای که شاید بتوانید در فردای ایران دوباره نقش واسطه و دلال نفتی بودن را به عهده آن بگذارند و مانند انگل به سیاست خارجی کشور ایران بچسبند. البته این دیگر به هشیاری هدایت کنندگان سیاست خارجی پس از انقلاب بر می گردد تا بتوانند ریشه تمامی زنجیره های اقتصادی مثل نایاک در امریکا و هیات موتلفه در چین را برای همیشه از اقتصاد این کشور قطع کنند.
برای اینکه با شبکه انگل واری که لابی نایک در امریکا و در اروپا اطراف خودایجاد کرده است آشنا شوید؛ می توانید به مقاله جناب مجید محمدی ” یا هنوز در کنار نایاک میانه رو و دانه برفی ایستاده اید؟”
همه احتمالات بالا؛ با شاید همراه است. و شما نیز می توانید احتمالات دیگر را مطرح کنید. ولی دو نکته اساسی وجود دارد:
۱-انقلاب ژن ژیان آزادی و تاثیرات گسترده داخلی و بین المللی آن چنان تاثیری در صحنه سیاسی ایجاد کرده است که حتی نایاک توان مقابله با نتایج انرا ندارد و مدیران آن (رضا اصلان) با ناامیدی از عدم توجه ج.ا به توصیه های نایاک در این روزها استعفا می دهد و نایاک نیز مجبور شده است برای اولین بار در تاریخ حیات خود از پایان عمر جمهوری اسلامی سخن بگوید.
۲- با توجه به نتایج انقلاب نوین مردم ایران تاکنون؛ این سازمان – با تمامی منابع و شبکه های مافیایی خود که در طول بیش از ۴۰ سال بدست اورده است – اینک در پی تطهیرو سپس سازماندهی برای یافتن آینده ای در فضای پس از سرنگونی ج.ا است تا بتواند نقش خود را ؛ بر علیه منافع ملی مردم ایران؛ به شکل دیگر ادامه دهد.
by کیقباد اسماعیلپور | 14.دسامبر 2022 | مقالات
در میان شبٍ تارٍ؛ دارها و بر دارها؛
در هیاهوی اعدام و کشتارهای پیر کفتارها
و در میان هلهله شوقٍ دلیران و اسیران
در امید به فردای بی دارها و بی آزارها
ما هم به هم میپیوندیم؛ ای رژیم خونخوارها؛
تا در هم شکنیم؛ و از جا برکنیم ساختار استبدادها.
شورای ملی تصمیم و شورای مدیریت گذار بر آن شدند تا در راستای رهایی کشور ایران و مردمان قهرمانشان و برای همبستگی و پایداری مشترک قدم بر دارند.
مبنای این همبستگی؛ احترام به حقوق انسانی؛ احترام به آرمانهای ملی و میهنی و باور به مبانی سکیولار و دموکراتیک است. هدف این حرکت؛ گذار از جمهوری اسلامی و حرکت به سوی استقرار دموکراسی پایدار در ایران است.
گامهای نخست این حرکت؛ ارائه چهره دموکراتیک و صلح طلبانه مردم ایران به جهانیان؛ تکیه بر هویت ملی مشترک و تاکید بر برابری و رفع تبعیض در همه زمینهها بویژه در زمینه حقوق زنان و کودکان است.
آنچه در بیانیه آمده؛ چنین است: همفکری و راهیابی برای پاسخگویی به نیازها و وظایف سیاسی و راهبردی که انقلاب جاری بر دوش ما میگذارد عرصه مهمی از مناسبات دو جانبه ما را تشکیل میدهد.
این حرکت مشترک سیاسی دو شورا؛ که در پی ملاقاتها و مذاکرات گسترده میان دو جریان سیاسی شکل گرفته قدم نخست در راه ایجاد ” جبهه مشترک حمایت از مبارزات مردم ایران” خواهد بود؛ جبهه مشترکی که میتواند تمامی نیروهای آزادیخواه و دموکرات را برای حمایت از انقلاب نوین مردم ایران (انقلابٍ ژن؛ ژیان؛ آزادی) گرد هم آورد.
بی شک در عصر روشنگری ایرانیان؛ مردم استبداد قرون وسطایی را پایان خواهند داد؛ رژیم ضد بشری را به گور تاریخی خود خواهند سپرد وشان و منزلت ایران و ایرانی را نزد جهانیان دوباره برخواهند گرداند.
کیقباد اسماعیلپور