شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

پاسخ به یک سوال: چه شده که نایاک از تغییر رژیم جمهوری اسلامی صحبت می کند؟ کیقباد اسماعیل‌پور

پاسخ به یک سوال: چه شده که نایاک از تغییر رژیم جمهوری اسلامی صحبت می کند؟ کیقباد اسماعیل‌پور

نایاک سازمانی که در پی توصیه شورای روابط راهبردی خارجی (تحت مدیریت کمال خرازی ( فارغ التحصیل رشته علوم تربیتی) و احتمالا کارشناسان و سازمان های اطلاعات خارجی که بسیاری تحولات را در سیاست خارجی جمهوری اسلامی در عرض این ۴۰ سال شکل دادند؛ در اواخر سال ۶۰ پایه ریزی شد. این سازمان در زمان نمایندگی کمال خرازی وبرادرش صادق (دو برادری که به مدت ۱۰ سال ( حوالی ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۸) نمایندگی و معاونت نمایندگی هیات نمایندگی جمهوری اسلامی را در سازمان ملل بعهده داشتند)؛ بطورغیر رسمی مشغول فعالیت بود تا اینکه در سال ۲۰۰۲ با نام شورای ملی ایرانیان امریکایی

( (National Iranian American Council – NIAC بعنوان یک سازمان ایرانی آمریکایی که گویا در پی حمایت از منافع مردم ایران در آمریکاست در آمریکا ثبت گردید.

نایاک که این روزها پس از بیش از ۴۰ سال فعالیت؛ شامل ۲۲ سال فعالیت با نام نایاک و بقیه آن بعنوان پستوی وزارت خارجه ج .ا در آمریکا فعالیت می کرده است؛ امروزه از سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی بدست مردم ایران سخن می گوید!

چه شده است ؟ اگر به سیر حوادث در طول سالیان بپردازیم؛ می بینیم که در یک روند طولانی پس از شناخته شدن اهداف نایاک در نزد ایرانیان داخل و خارج کشور؛ به مرور برخی ها سعی کردند که از این سازمان لابی جمهوری اسلامی فاصله بگیرند و نام خود را از صفحه وب سایت نایاک حذف کنند. تا جایی که امرز دیگر هیچ نامی ازافرادی مثل ماز جبرانی؛ هومن مجد؛ رضا مرعشی؛ سحر نوروز زاده؛ انوشه انصاری؛ هادی قائمی؛ بیژن خواجه پور؛ پری نمازی؛‌ سیامک نمازی و غیره که از اعضا یا مدیران و یا از حامیان مالی این سازمان بودند در این وب سایت دیده نمی شود.

این سازمان که در واقع به اندازه عمر جمهوری اسلامی؛ طراح سیاست خارجی ایدیولوژیک جمهوری اسلامی در امریکا (و بعدا به شکلی در اروپا شد)؛ ولی امروز به جایی رسیده است که مدیران آن اعلام می دارد که از خواست تغییر رژیم جمهوری اسلامی حمایت می کند !!!!!

چه اتفاقی افتاده است که مدیریت این سازمان؛ اقای جمال عبدی پیام اتحاد می دهد واز وجود تفرقه (در واقع افشاگری علیه اهداف نایاک و حامیان مالی ان و افشای سیاست ها و عملکرد ضد ایرانی آنان)؛ در جامعه ایرانیان سخن می گوید و آنرا برای جامعه ایرانیان مضر می داند.

او می گوید که ایرانیان در ایران از این حق ازادی بیان برخوردار نیستند ولی نمی گوید چرا نایاک یان تا بحال تمام تلاش شان کمک به ادامه حیات این رژیم بوده و چرا انان تا کنون در سمت ادمکشان و سرکوبگران بوده اند؛ و نمی گویند که چه شده است که امروز نایاک تصمیم گرفته تا موضع اش را عوض کند ؟

ایشان وقاحت را به کمال رسانده و نیاک را طرفدار انقلاب زن زندگی ازادی می داند؛ او نایاک را طرفدار انقلابی می داند که تمامیت رژیم ایران را هدف قرار گرفته و دیری نخواهد پایید که ان را سرنگون خواهد کرد. او می گوید: همه ما که حامی «زن، زندگی و آزادی» هستیم، باید با یک صدا صحبت کنیم، نه اینکه صدا و انرژی خود را علیه یکدیگر صرف کنیم تا بتوانیم به بهترین نحو به مردم ایران کمک کنیم.

https://www.niacouncil.org/human_rights_tracker/unity-message

ایشان در مصاحبه اش با بی بی سی می گوید که از خواست تغییر رژیم ایران حمایت می کند و دهها شرط برای ان می گذارد تا کسی شک نکند که اینان درست است که مواضع شان به یکباره عوض شده ولی هنوز به قول خودشان طرفدار صلح جهانی و طرفدارعدم دخالت کشورهای دیگر در امور داخلی ایران می باشند. ولی هنوز هم حاضر نیست بگوید که مگر کدام وطن پرست ایرانی در طول سالیان بوده که طرفدار دخالت کشورهای خارجی در ایران بوده باشد. و دیگر اینکه مگر در خاورمیانه؛ حداقل در ظرف ۴۳ سال گذشته رژیم دیگری بوده که به تمامی سرزمین های ملل دیگر ازعراق و افغانستان و لبنان و سوریه و یمن و غیره دست اندازی کرده باشد .

آیا نکته اینست که اگر جمهوری اسلامی سرنگون شود؛ نایاک از کجا ارتزاق خواهد کرد؟ یا اگر جمهوری اسلامی سرنگون شود و اسناد پشت پرده عملیات این سازمان از پرده برون افتد؛ چه عواقبی برای مدیران آن در طی سالها خواهد داشت ؟

براستی چه اتفاقی افتاده است ؟

چرا سازمانی که در واقع سیاست خارجی ایدئولوژیک ۴۳ ساله جمهوری اسلامی را در آمریکا تلطیف می کرد و چهره انسانی به آن می بخشید؛ امروز از ان دست می کشد و راه خود را می خواهد جدا کند ؟

برای پاسخ به این سوال شاید سوالاتی دیگر بپرسیم. وقتی حکومتی مثل حکومت جمهوری اسلامی در حال سرنگونی است؛ چه کسانی قبل از همه متوجه می شوند ؟ وقتی حکومتی دیگر توان سرکوب و مقابله با مردم را ندارد؛ اولین بار چه کسانی متوجه می شوند؟ وقتی حکومتی منابع پولی؛ نیروی انسانی؛ استخدام مزدور و حامی خارجی ندارد؛ چه کسانی اول بار آنرا می بینند ؟ چینی ها؛ روس ها؛ ماموران اطلاعاتی ج. ا ؛ یا مشاوران امنیتی داخلی و خارجی آنها ؟ بی شک؛ مشاوران امنیتی آنها ؟ یعنی چه کسی یا کسانی ؟ یعنی امثال حجاریان ها درداخل کشوردر سالهای اصلاحات و نایاک ها در سالهای انقراض ج.ا در خارج کشور.

خوب اگر یکی از مراکز سیاست گذاری و مشاوره خارجی تشخیص دهد که تمامی امکانات سرکوب؛ تجاوز؛ ادامه سیاست های در داخل و خارج به بن بست خورده و دیگر امکان ادامه حیات ندارد؛ توصیه او به حکومت مطبوعش چیست ؟ اگر ان حکومت به توصیه گوش نکرد؛ و سرنوشتی سیاه در برابر آن حکومت و سران آن باشد؛ آن مشاور چه خواهد کرد؟ اگر داخل کشور باشد شاید ریزش می کند؛ یا انرا بطور خونین تصفیه می کنند و اگرخارج کشور باشد؛ ساده ترین راه کنار کشیدن برای حفظ خود است.

یا به بیان دیگر؛ اگر شما یک سازمان لابی گر جمهوری اسلامی به آخر خط رسیده باشید و در خارج کشورلانه داشته اید؛ شاید تامین کنندگان مالی خارجی شما؛ صلاح بدانند تا این سازمان را برای آینده حفظ کنند. کدام آینده ؟ آینده ای که شاید بتوانید در فردای ایران دوباره نقش واسطه و دلال نفتی بودن را به عهده آن بگذارند و مانند انگل به سیاست خارجی کشور ایران بچسبند. البته این دیگر به هشیاری هدایت کنندگان سیاست خارجی پس از انقلاب بر می گردد تا بتوانند ریشه تمامی زنجیره های اقتصادی مثل نایاک در امریکا و هیات موتلفه در چین را برای همیشه از اقتصاد این کشور قطع کنند.

برای اینکه با شبکه انگل واری که لابی نایک در امریکا و در اروپا اطراف خودایجاد کرده است آشنا شوید؛ می توانید به مقاله جناب مجید محمدی ” یا هنوز در کنار نایاک میانه رو و دانه برفی ایستاده اید؟”

http://disq.us/t/4df85no

همه احتمالات بالا؛ با شاید همراه است. و شما نیز می توانید احتمالات دیگر را مطرح کنید. ولی دو نکته اساسی وجود دارد:

۱-انقلاب ژن ژیان آزادی و تاثیرات گسترده داخلی و بین المللی آن چنان تاثیری در صحنه سیاسی ایجاد کرده است که حتی نایاک توان مقابله با نتایج انرا ندارد و مدیران آن (رضا اصلان) با ناامیدی از عدم توجه ج.ا به توصیه های نایاک در این روزها استعفا می دهد و نایاک نیز مجبور شده است برای اولین بار در تاریخ حیات خود از پایان عمر جمهوری اسلامی سخن بگوید.

۲- با توجه به نتایج انقلاب نوین مردم ایران تاکنون؛ این سازمان – با تمامی منابع و شبکه های مافیایی خود که در طول بیش از ۴۰ سال بدست اورده است – اینک در پی تطهیرو سپس سازماندهی برای یافتن آینده ای در فضای پس از سرنگونی ج.ا است تا بتواند نقش خود را ؛ بر علیه منافع ملی مردم ایران؛ به شکل دیگر ادامه دهد.

شورا‌ها در مسیر همبستگی برای گذار، کیقباد – اسماعیل‌پور

شورا‌ها در مسیر همبستگی برای گذار، کیقباد – اسماعیل‌پور

در میان شبٍ تارٍ؛ دارها و بر دارها؛
در هیاهوی اعدام و کشتارهای پیر کفتارها
و در میان هلهله شوقٍ دلیران و اسیران
در امید به فردای بی دارها و بی آزارها
ما هم به هم می‌پیوندیم؛‌ ای رژیم خونخوارها؛
تا در هم شکنیم؛ و از جا برکنیم ساختار استبدادها.

شورای ملی تصمیم و شورای مدیریت گذار بر آن شدند تا در راستای رهایی کشور ایران و مردمان قهرمان‌شان و برای همبستگی و پایداری مشترک قدم بر دارند.

مبنای این همبستگی؛ احترام به حقوق انسانی؛ احترام به آرمان‌های ملی و میهنی و باور به مبانی سکیولار و دموکراتیک است. هدف این حرکت؛ گذار از جمهوری اسلامی و حرکت به سوی استقرار دموکراسی پایدار در ایران است.

گام‌های نخست این حرکت؛ ارائه چهره دموکراتیک و صلح طلبانه مردم ایران به جهانیان؛ تکیه بر هویت ملی مشترک و تاکید بر برابری و رفع تبعیض در همه زمینه‌ها بویژه در زمینه حقوق زنان و کودکان است.

آنچه در بیانیه آمده؛ چنین است: همفکری و راهیابی برای پاسخگویی به نیازها و وظایف سیاسی و راهبردی که انقلاب جاری بر دوش ما می‌گذارد عرصه مهمی از مناسبات دو جانبه ما را تشکیل می‌دهد.

این حرکت مشترک سیاسی دو شورا؛ ‌ که در پی ملاقات‌ها و مذاکرات گسترده میان دو جریان سیاسی شکل گرفته قدم نخست در راه ایجاد ” جبهه مشترک حمایت از مبارزات مردم ایران” خواهد بود؛ جبهه مشترکی که می‌تواند تمامی نیروهای آزادیخواه و دموکرات را برای حمایت از انقلاب نوین مردم ایران (انقلابٍ ژن؛ ژیان؛ آزادی) گرد هم آورد.
بی شک در عصر روشنگری ایرانیان؛ مردم استبداد قرون وسطایی را پایان خواهند داد؛ رژیم ضد بشری را به گور تاریخی خود خواهند سپرد و‌شان و منزلت ایران و ایرانی را نزد جهانیان دوباره برخواهند گرداند.

کیقباد اسماعیل‌پور

[اطلاعیه مشترک شورای مدیریت گذار و شورای ملی تصمیم]

شورا‌ها در مسیر همبستگی برای گذار، کیقباد – اسماعیل‌پور

تبعیض در سرکوب مردم؛ چرا ؟- کیقباد اسماعیل پور

در دو ماه گذشته شمار کشته شدگان اعتراض ها و تظاهرات  به بیش از ۳۴۸  نفر از جمله ٥۲ کودک رسید. بیش از ۱۵ هزار نفربازداشت شدند ؛ بیش  از ۱۴۰ شهر برخاست و شمار دانشگاه های در حال اعتصاب از مرز ۱۳۹ دانشگاه گذاشت؛  امار تخلیه چشم تظاهر کنندگان از هزار گذشته است.

 سرکوب سراسری بوده است؛ ولی اغلب قربانیان را شهروندان شهرهای استان سیستان و بلوچستان و کردستان تشکیل داده‌اند. .در حمله به زاهدان و مهاباد و جوانرود مردم را با گلوله های جنگی به قتل رساندند.

به شهرهای کردستان با تمامی ادوات جنگی حمله کردند. به شهر کوچکی مثل جوانرود با دهها نفر بر زرهی و خودروهای مسلح به تیربار و دوشکا هجوم آوردند.

برخی از تحلیل گران گفته اند که دلیل حمله تمام عیار نظامی رژیم به کردستان هم سرکوب  و هم تحریک احزاب کردی به دست بردن به سلاح بوده است؛ تا پس از ان بتواند در فضای جنگ مسلحانه پشتیبانی عظیم مردم جهان را از مردم ایران بگیرد و این موضوع را القا کند که کشور نه با یک انقلاب عظیم؛  بلکه با جنگی منطقه ای در کردستان روبروست.

ولی در این تحلیل ها؛ بنظر می رسد یک نکته فراموش شده؛ آن نکته اینست که:

رژیمی که با حمله موشکی به کردستان و با حمله مزدورانش به تک تک خانه های مردم در سنندج نتوانست مقاومت مردم را بشکند؛ رژیمی که با حمله نظامی به سیستان و بلوچستان و کشتار مردم در خیابان نتوانست انها را بزانو در آورد – و درست یک هفته پس از آن؛ تظاهرات صد هزار نفری راه انداختند؛  رژیمی که با حمله به اوین و دانشگاه صنعتی شریف نتوانست دانشگاه ها را مرعوب سازد؛ اینک طرحی نو به میدان آورده است؛ ” ایجاد تفرقه با توسل به  تبعیض در سرکوب “.

رژیمی که در سراسر عمرش تبعیض را در همه زمینه ها روا داشته است؛ اینک با تبعیض در شدت سرکوب در شهرهای مختلف می خواهد مردمان کردستان و بلوچستان را علیه ساکنان تهران و شیراز و اصفهان بشوراند؛ تا سرکوب شدگان از مردم شهرهای تهران و شیراز و اصفهان بپرسند که چرا به کمک ما نمی آیید ؟

در واقع رژیم در پی آنست که با سرکوب وحشیانه یک شهر کوچک مثل جوانرود هم از مردم کرد انتقام بگیرد و هم اینکه صبر مردم این مناطق را لبریز نماید و آنها شروع به انتقاد از هموطنان دیگرشان نمایند تا این زمزمه ها بتواند زمینه تفرقه میان مردمان میهن مان را بوجود آورد.

 این پایه استراتژی سرکوب وحشتناک شهر کوچکی مثل جوانرود در کردستان است.

چاره چیست ؟ شکست دادن این طرح رژیم ؛ همانطور که دیگر طرحهای او را در این دو ماهه شکست دادیم؛ افشای طرح جنایتکارانه رژیم واندیشیدن برای اینکه بدانیم چطور به شهروندان شهرهای در حال سرکوب مان کمک کنیم.

  

و سخنی با هم میهنان پیشتاز مبارزه مان در کردستان؛

هم میهنان مبارز؛ با درود به شهامت تان و با یاد جانباختگان جاوید نام تان در روزهای اخیر؛ با یاد نام پر افتخار شهرتان؛ جوان خونرود (جوان ـ خون ـ رود). همانگونه که ما قرن ها در کنار هم زیسته ایم و سرنوشت مان به هم گره خورده است؛ اینک در آخرین روزهای این رژیم ضد بشری  نیز باید به هر قیمتی همبستگی خود را حفظ کنیم و به هموطنان دیگرمان نیز اطمینان داشته باشیم که آنها وظیفه خود را نسبت به کردستان و سراسر ایران ادا خواهند کرد.

 آخر؛ پس از ۴۳ سال؛ مردمان این سرزمین؛  فقط شصت و چند روز است که همبسته شده اند؛ مبارزه هنوز در نقاط مختلف کشور همسان نیست؛  همه مثل شما دلیران کردستان نیستند که ۳۴ سال پیش مبارزه تان را با این رژیم شروع کردید؛ مردمان ما در برخی شهرهای میهن مان  بتازگی اصلاح طلب و اصول گرا را کنار گذاشته اند؛ پس مقاومت کنید تا انها نیز بتوانند با شما همگام شوند. این بهای پیشتازی شماست. بدانید اینک که همه مان مصمم شده ایم تا رژیم را در تمامیتش به گور تاریخی ۱۴۰۰ ساله اش بر گردانیم؛ با هم پیمان می بندیم که این کار را خواهیم کرد.

کیقباد اسماعیل پور- عضو شورای ملی تصمیم

ونکوور کانادا – دوم آذر 1401

پاسخ به یک سوال: چه شده که نایاک از تغییر رژیم جمهوری اسلامی صحبت می کند؟ کیقباد اسماعیل‌پور

پروژه شورای ملی تصمیم، کیقباد اسماعیل‌پور-

شورای ملی تصمیم پس از ۱۱ ماه کارمداوم؛ دیروز اعلام موجودیت کرد. درخت تناوری که به گفته یکی از سخنگویان آن”ریشه در زندان‌های حکومت اسلامی و کف خیابان‌های میهن مان دارد”. ریشه‌هایی که تا بیداد و ظلم و ستم و استبداد هست؛ هر روز تنومند تر می‌شود تا روزی نه چندان دور دودمان استبداد را برکند.
شورایی که ایده اولیه آن توسط مبارزان داخل کشور شکل گرفت و سپس برای شکست‌ناپذیر شدنش در مقابل هیولای جمهوری اسلامی؛ با طرح همبستگی تمام عیار داخل و خارج پیش رفت. ایده ناب این بود که با این ساختار؛ حتی اگر رژیم ضد بشری؛ تمامی اعضای داخلی را دستگیر کند حرکت ادامه می‌یابد و خود را ترمیم می‌کند تا به مقصد برسد.

امروز گفته می‌شود که شورا پروژه‌ای در دست دارد؛ دوست و دشمن می‌گویند که شورا پروژه‌ای در دست دارد؛ باید گفت که درست می‌گویید؛ شورا پروژه‌ای دارد؛ پروژه‌ای به بزرگی وسعت ایران؛ پرو‌‌‌‌ژه‌ای از آذربایجان تا کردستان و از بلوچستان تا اصفهان؛ از انزلی و طالش و پارس آباد تا جاسک و گواتر و میرجاوه؛ از آبادان و خرمشهر و شادگان تا مهاباد و کامیاران و سردشت؛ از میانکاله و کردکوی تا علی آباد و آق قلا و گرگان و خراسان و از کوچکترین دهکده‌های میهن مان تا بزرگترین شهرهای سرزمین مان؛ از بازرگان تا چاه بهار و از سرخس تا آبادان؛ شورای ملی تصمیم برای ایران پرو‌ژه‌ای دارد.

آری؛ شورا پروژه‌ای دارد به گستردگی اندیشه همه مردمانمان؛
از راست راست تا مرکز و میانه؛ از چپ چپ تا هزاران اندیشه و ترانه؛
گستره‌ای از دموکراسی خواهی و پادشاهی خواهی؛ تا عدالت طلبی و سوسیالیسم باوری؛
از کمونیست‌ها تا دین داران و دین نداران تا هر آنچه اندیشه است در این میانه؛
از اندیشه من و شما……. تا آنسوی زمانه؛
تا بدانجا که جان لاک گفت و راسل و کانت و مارتین لوتر و دکارت و گالیله‌ی زمانه.

ولی آیا مردم ایران (در قرن بیست و یکم) پتانسیل داشتن چنین جبهه‌ای گسترده از تفکرات مختلف را دارند؟
آیا ما لیاقت و شایستگی آن را داریم که پس از ۱۱۹ سال از انقلاب مشروطیت و ۴۳ سال از حاکمیت قرون وسطایی مذهبی؛ به موانع گذار به دموکراسی بیندیشیم و هموار نمودن راه آن را مد نظر قرار دهیم؟ آیا در نقطه‌ای ایستاده‌ایم که برای همیشه؛ اندیشه‌ی حذف را حذف کنیم واندیشه همگرایی و تحمل و مدارا و احترام را جایگزین آن نماییم. ایا ما توان استفاده از فرصت تاریخی در کنار هم بودن را که به بهای مقابله خونین با یک استبداد وحشی ۴۳ ساله بدست آورده‌ایم داریم؟
بی شک عملکرد ما پاسخ این سوال را خواهد داد.
و اما چند کلمه‌ای در مورد تعریف پروژه و پروژه شورای ملی تصمیم بر اساس مدارک و مستندات شورا:
بطور ساده؛ هر فعالیتی که مداوم وغیر روزمره (روتین) باشد؛ می‌تواند بعنوان یک پروژه تعریف گردد. بطور مثال فعالیت‌های یک اداره دولتی پروژه نیست چون کار عادی و روزمره‌ای است که ادامه دار است؛ ولی ساختن یک پل یا یک مدرسه یا یک فرودگاه؛ یک پروژه است؛ چرا که مدت ساخت دارد ازنقطه‌ای شروع می‌شود و در جایی تمام می‌شود؛ بودجه معینی دارد؛ سهامداران مشخصی دارد و در چهارچوب یک برنامه مشخص طرح شده انجام می‌شود. (مبانی مدیریت پروژه).
در واقع تمامی نمادهای تمدن بشری در قالب پروژه ساخته شده اند؛ از تخت جمشید و اهرام ثلاثه مصر گرفته؛ تا ساخت دانشگاه تهران و رصد خانه مراغه و کانال سوئز و پاناما و پروژه اسپیس ایکس؛ تا فرستادن وویجر (یک) که اکنون در شمال غربی مرکز راه شیری در فضا ره می‌پیماید؛ همه و همه پروژه‌های بشری بوده‌اند.
هر پروژه‌ای با موضوع پروژه؛ سهامداران؛ زمان بندی؛ کیفیت پروژه؛ مکانیزم بهینه سازی؛ وهزینه پروژه معرفی می‌گردد. با این تعریف مفدماتی؛ به پروژه شورا بپردازیم:

پروژه شورای ملی تصمیم

– موضوع پروژه شورای ملی تصمیم؛ همبستگی همه نیروهای سیاسی و اجتماعی با هر نوع باور و تفکر و گرایش سیاسی است؛ همه آنها که اعتقاد به عبور از رژیم ولی فقیه دارند؛
– سهامداران (صاحبان) پروژه؛ زندانیان سیاسی درون زندان‌ها و سیاه چاله‌های ایران؛ مبارزان؛ معلمان؛ کارگران؛ دانشجویان و همه اقشاری هستند که کف خیابان‌ها فریاد تغییر و سرنگونی استبداد سر داده‌اند. سهامداران این پروژه تما می‌مردم ایران در زندان بزرگ هشتاد و پنج میلیونی ایران و همه ایرانیان (تبعیدی) خارج ایران هستند که از زندگی در ایران محروم شده‌اند.
– زمان این پروژه از امروز (یا بهتر بگویم از دیروز) تا سرنگونی رژیم تمامیت خواه و تا رسیدن به مجلس موسسان است؛
– شرح کار پروژه و مبانی کنترل کیفی پروژه آنچنان که تعریف شده است شامل:

۱- گذار کامل از ج ا با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم (گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع)
۲- حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیر متمرکز
۳- جدایی دین از دولت
۴- فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس موسسان
۵- تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی (تعیین نوع حکومت با آرای مردم)
۶- اجرای کامل اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق وابسته به آن با تاکید بر حفظ محیط زیست.

– مکانیزم تغییرات و بهینه کردن (دستاوردهای) پروژه؛ بر اساس اصول دموکراتیک و بر اساس نظریات سهامداران درطی زمان و با یک روال دموکراتیک و در راستای منافع ملت ایران؛ خواهد بود.
-هزینه پروژه؛ رنج و شکنج و دستگیری و شکنجه و اعدام و فداکاری مردم ایران است.
یک پروژه اجتماعی سیاسی؛ با ویژگی‌های فوق می‌تواند تاریخ یک ملت را ورق زند و به آرمان‌های تاریخی آن تحقق بخشد؛ در این مسیر هیچ سنگلاخی نمی‌تواند مانع شود؛ ملتی که بزرگترین نیروی ایدئوژیک بیرون خزیده از قبر تاریخ را با پرداخت بها عقب زده است؛ هیچ مانعی نمی‌تواند او را از رسیدن به آزادی باز دارد.
گاهی پروژه‌ها به وسعت اندیشه‌ها وقلب‌های یک ملت است و گاه به قلت مغز مردان کوچکی که نمی‌توانند شاهد براندازی ساختار استبدادی باشند. آنچه بدیهی است آنست که پروژه‌های بزرگ نیاز به همگی توان یک ملت دارند. مدیریت پروژه یک پروژه ملی باید به مردان و زنانی سپرده شود که اعتقاد دارند “برای یک ملت هیچگاه بن بستی وجود ندارد؛ یا راهی خواهند یافت و یا راهی خواهند ساخت”.
مردان و زنان اندیشمند به این پروژه بزرگ ملی بپیوندید تا با هم بتوانیم این فرصت را به نقطه عطفی در تاریخ ملت ایران تبدیل کنیم.

کیقباد اسماعیل‌پور