شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

از تپه‌های اوین تا کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام…

2024-12-30

نوشته ای دیگر از ... the writer

Comments

چرا صدای اعتراض به احکام اعدام در میان فعالین سیاسی مدنی ایران خاموش است؟

دیوارنویسی در حمایت از اعتراضات و علیه اعدام؛ خوابگاه سلامت دانشگاه علامه طباطبایی

 در حالی که ایران همچنان با موج گسترده‌ای از اعدام‌ها مواجه است، سوالی مهم و اساسی همچنان بی‌پاسخ باقی مانده است: چرا در جامعه‌ای که فعالانش ادعای مبارزه برای حقوق بشر و عدالت را دارند، اعتراض جدی و گسترده‌ای به این احکام در سطح فعالان اجتماعی و سیاسی به شکل پیوسته دیده نمی‌شود؟ آیا به راستی دفاع از جان انسان‌ها که بدیهی‌ترین حق هر فرد است، اهمیتی کمتر از مسائل دیگر پیدا کرده است؟

در شرایطی که احکام اعدام به صورت روزافزون اجرا می‌شود و صدها نفر در زندان‌ها در انتظار اجرای این حکم غیر‌انسانی قرار دارند، سکوت جامعه مدنی و فعالان حقوق بشر در این خصوص قابل تأمل است.

هر چند روز یا هر چند هفته یک‌بار بیانیه یا نامه‌ای با هزار امضاء، پانصد امضاء، هفتصد و پنجاه امضاء و یا کمتر و بیشتر در اعتراض به بازداشت فعالین و غیرفعالین شناخته شده و حمایت شده منتشر می‌شود. اقدامی که نشان‌دهنده همبستگی و بسیج اجتماعی برای یک موضوع خاص است و طبیعتا هیچ‌کس نمی‌تواند از درد و اهمیت حتی یک روز زندان چشم‌پوشی کند؛ زندان، خود یکی از ابزارهای سرکوب و نقض حقوق بشر است. اما پرسش اصلی اینجاست: چرا چنین همبستگی و انرژی‌ای در اعتراض به احکام اعدام که به‌طور مستقیم جان انسان‌ها را هدف گرفته است، دیده نمی‌شود؟

چرا وقتی موضوع به اعدام‌های وسیع و ناعادلانه در ایران می‌رسد، همبستگی و اعتراض به این مقوله در سطح وسیع دیده نمی‌شود؟ چرا نهادهای مدنی و فعالان سیاسی که در موارد دیگر توانسته‌اند به طور مؤثر صدای خود را بلند کنند، در برابر این موضوع سکوت کرده‌اند یا دست‌کم از جدیت و پیگیری‌های لازم برای توقف اعدام‌ها غافل شده‌اند؟

این سکوت، نه تنها تردیدهایی در مورد اولویت‌های واقعی فعالان اجتماعی ایجاد می‌کند، بلکه خود به نوعی باعث بی‌اعتنایی و مشروعیت‌بخشی به نظام حاکم در ادامه این سیاست‌های سرکوبگرانه و ناعادلانه می‌شود. آیا جامعه مدنی از نگرانی‌های خاصی چون تبعات سیاسی این اعتراض‌ها هراس دارد؟ یا شاید این حس وجود دارد که اعتراض به احکام اعدام ( زندانیان سیاسی و یا جرائم عمومی )، خطرات بیشتری برای فعالان به همراه خواهد داشت؟ آیا از این رو‌ است که سکوت را بر واکنش موثر و فعالانه در برابر اعدام‌ها ترجیح می‌دهند؟ یا نجات جان زندانیان بی‌صدای محکوم به اعدام، برای فعالان و غیر‌فعالان در پی کسب نشان و قدرت با کنش‌های اعتراضی کم‌خطر، اهمیت چندانی ندارد؟

نکته‌ای که نباید فراموش کرد این است که هر انسانی، صرف‌نظر از هویت سیاسی یا اجتماعی‌اش، مستحق برخورداری از حقوق اولیه خود است. این حقوق، از جمله حق حیات، نباید در هیچ شرایطی تحت تاثیر فشارهای سیاسی یا ایدئولوژیک قرار گیرد. اعدام، به عنوان مجازاتی غیرقابل برگشت و بی‌رحمانه، نه تنها مغایر با موازین حقوق بشری است؛ بلکه خود عاملی برای تشدید فرهنگ خشونت و سرکوب در جامعه است.

در این میان، سؤالی که باید به طور جدی از خود بپرسیم این است: اگر اعتراض به اعدام به عنوان یکی از بنیادی‌ترین و اساسی‌ترین موضوعات حقوق بشری، در اولویت فعالیت‌های مدنی و سیاسی قرار نگیرد، چگونه می‌توان انتظار داشت که جامعه‌ای مدعی عدالت، به سایر حقوق بشر نیز توجه کند؟ آیا اگر برای نجات جان انسان‌ها، حتی با فرض ارتکاب جرایم، این حجم از همبستگی و اعتراض دیده نشود، می‌توان ادعای حقیقی و پایبند بودن به اصول حقوق بشر داشت؟

اگر چه در برخی موارد، اعدام به عنوان ابزاری از سوی رژیم‌های سرکوبگر برای به دست آوردن کنترل اجتماعی استفاده می‌شود، اما سکوت در برابر این اقدام‌های ناعادلانه خود در نهایت به تقویت همان رژیم‌های سرکوبگر منتهی می‌شود. این بدان معناست که سکوت فعالان حقوق بشر و نهادهای مدنی در برابر چنین موضوعاتی، در عمل به نوعی به چشم‌پوشی و هم‌راستایی با سیستم‌های حاکم بر سرنوشت مردم تبدیل می‌شود.

آیا می‌توان در شرایطی که هر روز به دلایل سیاسی اجتماعی و فقر اقتصادی و شرایط فرهنگی حاکم بر شمار اعدام‌ها افزوده می‌شود همچنان به این سکوت ادامه داد؟ آیا این سوال را نباید از خود پرسید؛ «چرا در برابر چنین نقض‌های گسترده‌ای از حقوق بشر، آن همبستگی و نیروی اجتماعی که در مسائل دیگر به وضوح دیده می‌شود، به چشم نمی‌آید؟»

انتظار این است که در جغرافیای سیاسی کنونی ایران، صدای اعتراض به احکام اعدام فراتر از مرزهای سنتی فعالان حقوق بشری و سیاسی باشد و به یک مطالبه عمومی اعتراضی تبدیل شود. آن‌چه مسلم است، هر گام برای پایان دادن به این وضعیت، نه تنها به نفع افرادی است که به ناحق محکوم به اعدام شده‌اند، بلکه به نفع کل جامعه و ارتقاء وضعیت حقوق بشر خواهد بود.

این تغییر، زمانی تحقق خواهد یافت که صدای اعتراض به احکام اعدام به یک اجماع و همبستگی ملی تبدیل شود.

باید از خود بپرسیم:

آیا همچنان در اولویت‌های‌مان جای کافی برای حقوق اولیه انسان‌ها قائل هستیم، یا آن‌که برخی حقوق، بسته به شرایط سیاسی یا دخالت دادن سلایق شخصی در امر حقوق بشر، همچنان کمتر به چشم خواهد آمد؟ بدون تردید، سکوت بیش از پیش در مورد سلب حق حیات انسان ها چهره‌ای شرم‌آور از پایمال کردن حقوق بشر برای ما خواهد داشت.

غزل عبدالهی

رادیو زمانه- ۴ آبان ۱۴۰۳

برای انتشار در شبکه های اجتماعی

مقالات بیشتر از این نویسنده را می‌توانید با کلیک روی نام ایشان مشاهده کنید.

تازه ترین

درباره (ضد) موزه مجازی خاوران

درباره (ضد) موزه مجازی خاوران

موزه‌ی مجازی خاوران  هر چند نام «موزه» بر آن نهاده‌ای اما در حقیقت یک «ضد موزه» است، یک جان‌بخشی است. بر خلاف موزه‌ که شیئ تمام شده را از بستر طبیعی خود جدا کرده و در ویترین به تماشا می‌گذارد، تلاش ما بر جانمایی دوباره‌ی مقاومت و خاطرات پراکنده و مخدوش گذشته در...

زنان، جنگ و صلح

زنان، جنگ و صلح

شهلا عبقری در آغاز سال 2025 میلادی هستیم و تلاش داریم که امید پایان یافتن جنگ و آغاز صلح را در دل هایمان زنده نگه‌داریم. متاسفانه امروز در شرایطی قرار داریم که جنگ ها همچنان براه است، و شدت آن ها گاهی بالا و پایین میرود. در سال های  گذشته با جنگ های عراق،رواندا ،...

از جاسوسی داخلی تا انزوای بین‌المللی:

از جاسوسی داخلی تا انزوای بین‌المللی:

سرنوشت مشابه فروپاشی رژیم‌های اسد و جمهوری اسلامی سروش آزادی رادیو فردا در گزارشی که بتاریخ ۹ دی ماه ۱۴۰۳ منتشر کرده، از «جاسوسی گستردهٔ» خانواده اسد علیه یکدیگر در حکومت متزلزل او» پرده برمی دارد. در پی فروپاشی حکومت بشار اسد در سوریه، اسنادی گسترده از تشکیلات...

0 Comments

0 Comments

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *