چهار ماه قبل در مقالهای تحت عنوان چرا نمیتوانیم و یا نمیخواهیم واقعیتها را بپذیریم؟ نوشتم “چرا بخش زیادی از اپوزیسیون خارج از کشور در تمامی این 40 سال قادر نشد قدمی در جهت حداقل یک اتحاد موردی در مبارزه با جمهوری اسلامی بردارد؟”
چرا قادر نیست تغییرات سنی، تغییر نسل، تغییر در شیوه نگاه کردن به جهان معاصر، تغییر در شیوه زندگی از رابطه بین دختر و پسر گرفته، تا نوع پوشش، ذائقه غذائی، سرگرمی، فانتزیهای نسل جدیدی که ما نمیشناسیم، تغییر در تفکر و نهایت تغییر در شیوه مبارزه و قضاوت این نسل را درک کند؟
چرا نمیتواند، چرا قادر نیست از محدوده فکری خود که لایه ضخیمی ازپیشداوری، باورهای ایدئولوژیک، گروهی به دور آن پیچیده شده عبور کند؟ پرده پندار بر درد! عریان و تمام قد در برابر واقعیت بایستد. قبول کند آن چه را که جدا از تفکر و پیشداوری او در خارج از ذهن او جریان دارد.
|
|
ببیند نسلی که تجربه تلخ صدها ضایعه و زخم اجتماعی خورده از حکومت برتن دارد. زخم اعتیاد، سرگردانی، بیکاری، مشکلات جنسی، بی چشماندازی، خشونت، ناامیدی، تحقیر! نسلی که تنها دریچه مطمئن گشوده شده بر او دنیای مجازی اینترنت است که او را به جهان خارج و رؤیاهایش متصل میسازد.
دنیای وسیع، غیرقابل کنترل، آزاد و آرامبخش مجازی! که امکان به رؤیاها، قرینهسازیها و گشتوگذار بیواهمه در تمامی عرصه و نهایت شکل دادن به یک جامعه ایدهآل را برای او فراهم میسازد. دنیای جدید و پویا در تقابل با دنیای سنتی محدودشده در زمانی ماضی، کمبضاعت وعقبمانده.
دو دنیا! دو نگاه! که قادر به شناختن یکدیگر نیستند! دنیای فکری خامنهای متوهم تکیه داده بر منابع عظیم مالی، قدرت نظامی و امنیتی که مسائل اجتماعی و خواستهای نسل جدید را توطئه غرب و تحمیل نوع زندگی غربی به جوانان میداند و راه مقابله با اعتراضات آنها را در بازگشت به بگیروببندها و قتل عامهای سالهای دهه شصت. به محدود کردن دامنه اینترنت. سرکوب شبکههای اجتماعی و گسترش دامنه تبلیغات امر به معروف و نهی از منکر” ـ ایران گلوبال۲۲۰۲۰۷۰۱
حال چهار ماه از نوشتن این مقاله میگذرد. مقالهای که به مذاق بخشی ازاپوزیسیون و زعمای قوم که سیاست را جدا از احساس ارزیابی میکنند و برخی دوستان قدیمی خوش نیامد. طبق معمول آن را در جهت فراخوان آقای رضا پهلوی جهت یک اتحاد ملی ارزیابی کردند.
دنیای خاکستری و منطقی ایشان مانع ازدیدن احساسی فعل انفعالات اجتماعی گردید.
زمان گذشت. در چهل روز گذشته همان نسل جدید به اصطلاح نسل “زد”! برای رسیدن به رؤیاهای خود با قدرتی کوبنده پای درمیدان نهاده است. جان بر کف گرفته با زیباترین شعار ممکن “زن، زندگی، آزادی” شعاری که هرگز از ذهن عدالتخواه ما عبور نمیکرد! جانبازی میکند!
میدانی به وسعت ایران گشوده است. بازیگران اصلی این میدان، مانند نسل ما نسل انکادره شده ایدئولوژیک نیستند. همه از یک مل چشیده و جهانشان جهان مشترک مجازی منطبق بر سیمای جهان معاصر است. فارغ ازمشکلات طبقاتی ما، فارغ از تعلقات قومی، قبیلهای، نژادی، جنسیتی، حزبی، سازمانی قیدوبندهای سنتی.
درکی معاصر از جهان و نگاه به آینده. از همین روست که میتوانند زیر شعار”زن، زندگی، آزادی” جمع شوند و مشکلی با جلودار بودن زنان نداشته باشند.
این جوانان درصحنه نیاز به حمایت جهانی، حمایت میدانی، تجربه مدیریتی برای شکلدهی به روند آتی مبارزه دارند.
نیاز به هم پیوندی و ایجاد یک فرماندهی مبتنی بر نیازهای جنبش و آینده آن. مبتنی بر مرکزیت اعتماد برانگیز عمومی. مبتنی بر خواستی ملی که منافع ملی فراتر از هرگونه نگاه طبقاتی، اتنیکی، گروهی، سازمانی، حزبی و فردی باشد!
اکثریت نیروهای آگاه سلیبرتی، چهرههای مردمی، ورزشکاران نامی به حمایت از این خیزش منتهی به انقلاب برخاستهاند. آقای رضا پهلوی برای این که جای هیچ اما و اگری برای کسانی که با پیش کشیدن مسئله سلطنت مانع از هموار شدن چنین اتحادی میشوند! نماند، صراحتاً اعلام کرد فردی است آزاد در خدمت وطن با سیمای جمهوریخواهی.
مردی پاک باخته به نام حامد اسماعیلیون، هنرمند، تحصیل کرده، مدافع حقوق بشر که تمامی عشق و زندگی خود در جریان سقوط دادن عمدی هواپبمای اوکراینی از دست داده. با ارادهای قابل تحسین علم دادخواهی و مبارزه با جمهوری اسلامی برافراشته، در مقیاس جهانی تأثیر نهاده! قادر به سازماندهی عظیم همایش ایرانیان خارج از کشور وهمنوایی و یکدلی آنها در حمایت از جنبش داخل کشور گردیده است. کاری بزرگ که باید ارج نهاد و حمایت کرد.
حال آیا من حق دارم بهعنوان کسی که سالهاست بر این وفاق ملی بر این اتحاد عملی پافشاری میکنم. امروز در حساسترین شرایط تاریخی این سرزمین ازبقیه اپوزیسیون جمهوری اسلامی بپرسم با آن همه تحلیلهای طبقاتی، سیاسی، اجتماعی نتوانستید حتی دریچه کوچکی به درون این نسل و رؤیاهای او بزنید.
چگونگی تلنبار شدن خشم، کینه، تنفر، خواست و اگرهای! آنها نسبت به جمهوری اسلامی را درون آنها ببینید. تا حداقل آمادگی و برنامهریزی مشخص برای چنین روزی را داشته باشید.
(اگرهایی که شروین حاجیپوردید. جمعآوری کرد، ترانه ساخت که به سرود یک نسل بدل گردید.)
میگوئید همه غافلگیر شدند!
قبول برای امروز چه میگوئید؟
در رابطه مشخص با نیاز امروز چه میکنید؟
از چهل روز مبارزه خونین و آموزنده این نسل! از چهل روز راهپیمایی بیامان صدها هزار ایرانی در خارج از کشور از برخورد حکومت و چشمانداز آتی چه پیش رو چه برداشت و تحلیل مشخص عملی دارید؟
جواب مشخصتان چیست؟
جوابی که امروز باید داده شود؟
ادامه دارد
ابوالفضل محققی
برای انتشار در شبکه های اجتماعی
0 Comments