شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

شعار و پیام بس است، کمک کنید، کمک! مسعود نقره کار

2022-09-21

نوشته ای دیگر از مسعود نقره کار

Comments

دو پیام از تهران: ” ما حتی برای خرید آب و داشتن اولیه ترین امکانات برای رویارویی، برقراری ارتباط و ادامه اعتصاب نیاز به کمک داریم، تو خارج کشور پخش کنین، ما کمک نیاز داریم، دو صد گفته چون نیم کردار نیست”.

” درود دکتر جان
عرض ارادت وسپاس
ما وسط خیابان هستیم و مستقیم رو بروی گلوله
الان آمدم منزل وشب بر می‌گردم
بطری آب، دارو، باند، چسب زخم و بانداژ نیاز داریم.
بچه‌ها دختر وپسر مثل شیر ایستادن
این صحنه هایی که در رسانه‌ها هست یک صدم اونچه کف خیابان می‌گذرد رو نشون میده”
…..

و بارها و بارها بسیاری از فعالان سیاسی، مدنی و کارگری نوشته‌اند که در کناز نیازهای معیشتی آرزوی خرید یک تلفن دستی، به عنوان ابزاری برای مبارزه و ارتباط بر دل‌شان مانده است. و این همه در شرایطی ست که ثروتمندان ایرانی در داخل و خارج از کشور، که بسیارند در میان ان‌ها میلیونر‌ها و میلیاردرها، و دَم از وطن دوستی و آزادی خواهی نیز می‌زنند و خود را عشاق سینه چاک وطن و آزادی می‌نمایانند، برای یاری رساندن نَم پس نمی‌دهند.
در خارج از کشور فراوانند کسانی که به ظاهر از فقر و گرسنگی مردم و اسارت وطن در چنگال اهریمن می‌نالند، می‌سُرایند، می‌خوانند، چُسناله سر می‌دهند در حالیکه برنامه‌ها و پارتی‌های صدها هزار دلاری و حتی میلیون دلاری به پا می‌کنند تا پُز- عقده گشایی کنند بی آنکه کوچک ترین کمک مالی و خدماتی به کسانی که رنج و دردشان خمیر مایه کارهای ثروت اندوز همین حضرات است، کرده باشند. کافی ست گشتی میان بساط برخی از سلبریتی‌ها و پولداران ایرانی مدعی ” وطن پرستی” بزنید تا بینید چه حد سوز و گدازها، گُنده گویی‌ها، آوازه گری‌ها و نمایشگری‌هایشان فقط برای سرکیسه کردن مردم، زینت المجالسی و شعاری و عوامفریبی و خالی بندی ست.
از وطن و آزادیخواهی گفتن در حالیکه حتی جُربزه و گشاده دستیِ کمک مالی و خدماتی به جوانان در میدان مبارزه و خانواده‌های زندانیان سیاسی و عادی، کارگران اعتصابی، فعالان جنبش زنان، بازنشستگان، معلمان و… را نداشتن، بیهوده گوئی، نه، یاوه گوئی ست.
در داخل کشور بسیاری از مردم، به ویژه ثروتمندان، شخصیت‌ها و چهره‌های فرهنگی و هنری و ورزشی می‌توانند مجدانه به این مساله فکر وعمل کنند. نه با نگاهی ” سیاسی” که بسیاری متاسفانه از آن گریزانند و می‌ترسند، حتی با نگاه به وجه انسانی و میهن دوستی این امر مهم را باید گوشزد و پیگیری کرد.
باید از مردم خواست و دعوت کرد که ازخانواده قربانیانی که در راه آزادی و آبادی میهن جان داده‌اند، از زندانیان سیاسی و عادی و اعتصاب کنندگان به هر شکلی که می‌توانند حمایت کنند. برپائی صندوق‌های کمک به مبارزان و خانواده آنان، به ویژه ” صندوق حمایت از اعتصاب کنندکان” بخشی از فعالیت‌های مدنی و صنفی ست و می‌باید از سوی فعالان کارگری و یا هر صنف دیگری شکل بگیرد، برپائی ” صندوق ها”ئی که به عنوان وجهی مهم از مبارزه صنفی و عامل همکاری و اتحاد کارگران یا گروه‌های اجتماعی دیگر مطرح است، اما می‌دانیم با توجه به شرایط سرکوب وحشیانه وکنترل حکومتی و نیز سطح رشد مبارزه صنفی و مدنی در میهنمان این کار، به ویژه در گستره‌ای فراگیر سخت و کار ساده‌ای نیست. با اینحال از تلاش در راه تحقق این خواست نمی‌باید منصرف و نومید شد.
در خارج از کشورآنقدراین در خواست گفته و فریاد زده شده که دیگر نخ نما می‌نماید. صندوق حمایت مالی و نهاد حمایت خدماتی از مبارزان داخل کشور و خانواده آنان می‌باید سالیان پیش ایجاد می‌شد، که نشد. اما هنوز دیر نیست، این صندوق و نهاد می‌باید با اتکا به ایرانیان تبعیدی و مهاجر بر پا شود. در حال حاضر به طور پراکنده به برخی از خانواده‌ها و مبارزان کمک می‌شود اما این امر می‌باید با برنامه و به گونه‌ای وسیع تر عملی شود، معنای این سخن این نیست که کمک‌های کوچک و پراکنده به امید دستیابی به یک برنامه ریزی و طرح دقیق و کارآ قطع شود، نه، تا هنگامی که این امر برنامه ریزی نشده کمک‌ها به هر شکل و طریق و هر میزان می‌باید ادامه و افزایش یابد. برای کمک مالی و خدماتی نمی‌باید منتظر طرح‌ها‌ی بزرگ و کامل باشیم، در این مسیر می‌باید فکر و کار کرد اما کمک‌ها به هر شکل، حتی کوچک و محدود نمی‌باید متوقف شوند.
حساسیت رژیم به کمک رسانی به مبارزان و خانواده‌های آنان به این خاطر که اهمیت سیاسی، مدنی و روانی این اقدام ارزشمند را درک کرده است بسیار زیاد است، بنابراین رعایت مسایل امنیتی و اطلاعاتی برای پشتیبانی مالی و خدماتی حیاتی ست، اما این به این معنا نیست که ما به آنچه که رژیم می‌خواهد تن دهیم و چنین کاری انجام نشود، فقط می‌باید سراغ ساز و کارهای مناسب رفت، سازوکارهائی که وجود دارند و تاکنون، هر چند محدود، عمل کرده و در حد خود مؤثر بوده‌اند.
کمک مالی و خدماتی به مبارزان در میدان، به خانواده قربانیان، به خانواده زندانیان سیاسی، کارگران و کسبه‌های اعتصابی و فعالان جنبش سیاسی، مدنی و صنفی یک وظیفه است، اعتماد آنان به اپوزیسیون ومبارزان خارج از کشور و اپوزیسیون داخل کشور و بخشی ازمردم را بیشتر می‌کند. سخن فقط بر سر رفع نیازهای حیاتیِ معیشتی نیست، که حیاتی و پراهمیت است، اما همین که مبارزان و خانواده‌های آنان حس کنند و ببینند که اپوزیسیون خارج از کشور و همه تبعیدیان و مهاجران به آنها فکر می‌کنند، پشتیبان آنان‌اند و به دنبال حل بخشی ازمشکلات آن‌ها، آنهم نه در حرف که درعمل، دلگرم می‌شوند و این تاثیر روانی به سزائی در ادامه مبارزه از سوی آنان دارد. مبارزان، زندانیان و اعتصاب کنندگان وقتی دریابند در میان مردم پشتیبانانی دارند که از آن‌ها و خانواده‌هایشان حمایت می‌کنند و به فکر آن‌ها هستند با پشت گرمی و امید بیشتر به مبارزه ادامه می‌دهند و رنج مبارزه، اعتصاب و زندان و شکنجه را با آرزوی رهایی تحمل می‌کنند.
میزان آزادیخواهی، عدالت جوئی و وطن دوستی مان را در عمل نشان دهیم، در این راه اگر از پول مان نگذریم، مطمئن باشید به وقت انجام کارهای اساسی تر و مهم ترهم بهانه می‌سازیم و دَبه خواهیم کرد. اگر در شرایطی که جوانان ما جان بر کف در میدان مبارزه می‌رزمند ما پول و امکاناتمان را در راه آزادی و آبادی میهنمان هزینه نکنیم معنایش این خواهد بود که ادعا‌هایمان حرف است و بس.
پیام و فرمان صادر کردن و شعار دادن خوب است اما اگر همراه با یاری رساندن مالی و خدماتی نباشد تداوم‌اش بی ارزش، و به وراجی و حرف مفت بَدَل خواهد شد.

برای انتشار در شبکه های اجتماعی

مقالات بیشتر از این نویسنده را می‌توانید با کلیک روی نام ایشان مشاهده کنید.

تازه ترین

عدم موافقت با آزادی مشروط و مرخصی کارگر زندانی داود رضوی

عدم موافقت با آزادی مشروط و مرخصی کارگر زندانی داود رضوی

داود رضوی عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد که در ۵ مهرماه سال ۴۰۱ با یورش ماموران امنیتی بازداشت و در بیدادگاه انقلاب به ۵ سال حبس محکوم شده است بعد از سپری شدن ۲۶ ماه از حبس، با پیگیری خانواده و خود ایشان برای آزادی مشروط و همچنین مرخصی، دادستان با آزادی...

نگرانی از وضعیت سلامتی ابراهیم مددی، کارگر زندانی

نگرانی از وضعیت سلامتی ابراهیم مددی، کارگر زندانی

ابراهیم مددی، از اعضای موثر سندیکای کارگران شرکت واحد، که از سال ۱۳۸۴ به دلیل فعالیت در دفاع از حقوق کارگران بارها بازداشت و زندانی شده است، در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ مجدداً بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. مددی پیش‌تر به خاطر نقشش در بازگشایی سندیکا با اتهاماتی مانند...

ایران: انبوهی از احکام جدید اعدام

ایران: انبوهی از احکام جدید اعدام

اقلیت‌ها و زندانیان سیاسی در معرض اعدام پس از نقض‌های مداوم دادرسی عادلانه تظاهرات در سالگرد مرگ مهسا (ژینا) امینی در حبس، با علامت‌هایی خواهان توقف اعدام‌ها در ایران، ۱۴ سپتامبر ۲۰۲۴.  © ۲۰۲۴ جورج ونت/پیکچر الیانس از گتی ایمجز (بیروت) – دیده‌بان حقوق بشر...

0 Comments

0 Comments