رضا رسایی شهروند یارسانی در جریان خیزش [آخیز] زن زندگی آزادی در کنار دیگر جوانان مردم ایران علیه نظام استبدادی و مذهبی جمهوری اسلامی ایران دست به مبارزه زد و خواهان سقوط این نظام و استقرار نظامی دمکراتیک و سکولار در ایران بود.
رضا رسایی پس از دستگیری، همچو سایر آزادیخواهان و مبارزین خیزش “زن زندگی آزادی” تحت عناوین ساختگی و واهی به اعدام محکوم شد.
رسایی ۶م اوت ۲۰۲۴، بعد از ۲۲ ماه حبس، اعدام شد.
جمهوری اسلامی ایران با اعدام رضا رسایی باری دیگر تقابل ارزشی و دشمنی تاریخی خود را با جامعە یارسان به نمایش گذاشت.
جامعه یارسان بعنوان بخشی مهم از پیکره مردم ایران برای آزادی، دمکراسی و سکولاریسم فرزندان زیادی را از دست داده است و تا رسیدن بە این اهداف به مبارزه خود ادامه خواهد داد.
سازمان دمکراتیک یارسان و احزاب پیمان همکاری ضمن محکوم کردن قتل حکومتی رضا رسایی توسط رژیم جور و جنایت از محافل و مجامع بینالمللی خواستار مقابله جدی و عملی با این رژیم است.
سازمان دمکراتیک یارسان و سازمانهای عضو پیمان همکاری( شورای مدیریت گذار- حزب مشروطه ایران، لیبرال دمکرات – شورای ملی تصمیم- جمعیت سوسیال دموکراسی برای ایران – اتحاد برای آغازی نو – جنبش وحدت ملی ایرانیان)
بیانیه ۱۶ حزب، سازمان و تشکل سیاسی آزمون بزرگ ملی تحریم معرکه انتخاباتی یک مسئولیت شهروندی است
بعد از مرگ مشکوک ابراهیم رئیسی و امیر عبداللهیان، رئیس جمهور و وزیر امور خارجه دولت سیزدهم، اتاق فکر نظام ولایت فقیه، موضوع جانشینی و انتخاب رئیس جمهور بعدی را به یک پروژه نمایشی فریبکارانه و پر سرو صدا تبدیل کرد. ابتدا با برنامه ریزی طراحی شده از کشته شدن رئیسی حماسه شهادت ساختند و در نهایت او را “خادم الرضا” نامیدند تا به بهترین وجه بستر فریب افکار عمومی را برای معرکه انتخاباتی چهاردهمین دوره ریاست جمهوری آماده سازند. ورود دولتمردان حذف شده جنایت و غارت چون احمدینژادها و نمایندگانی از طیف اصلاحطلبان برای نمایش تنوع کاندیداها، گرم کردن بازار انتخابات نمایشی- فرمایشی و ایجاد توهم برای مرددان، بخشی از همین پروژه بود. در فاز پایانی این معرکه انتخاباتی، شورای نگهبان با ارائه لیست نهائی کاندیداها، تمام توانش را بکار انداخته که بتواند با کار بردن عمدی عبارت “چرخش در سیاست” برای بالا بردن درصد مشارکت در انتخابات دامن بزند.
دولت ابراهیم رئیسی تبلور سیاست “خالص سازی” و یکدست کردن حکومت اسلامی بود. خامنهای همواره خواهان دولتی بود که کاملا تابع سیاستهای بیت او باشد. با انتخاب رئیسی در ۱۴۰۰ این آرزو متحقق شد، اما عواقب چنین رویکردی در مدت کوتاه زمامداری رئیسی و تندروهای ارزشی در دولت او، خودش را نشان داد و اوضاع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بازهم وخیمتر شد و آن را در سیاست داخلی و خارجی با دشواریهای بیشتری روبرو کرد. مرگ مشروعیت و اوج حقارت حکومت اسلامی در انتخابات مجلس در اسفند ماه سال گذشته و همچنین شکست سیاستهای ماجراجویانه منطقهای و تقابل تمام عیار با غرب، فاجعه سیاست “عمق راهبردی” علی خامنهای را آشکار کرد. رویکرد نظام در انتخابات اخیر ریاست جمهوری را بایستی در تلاش برای خروج از این تنگناها فهمید. علی خامنهای برای بقا و ماندگاری رژیم استبداد دینی خود ناچار است بر سیمای ورشکسته نظام رنگ تازهای بزند تا با بزک کردن آن بتواند با فریب افکار عمومی برای نجات خود فرصت بخرد.بخشی از اصلاح طلبان هم به میدان سیاست بازگشتهاند تا بار دیگر در این هزار توی فریب با نظام همکاری کنند و رایهای مردم را به حراج حکومت مافیایی اسلامی بگذارند. گشایشی در کار پیش نخواهد آمد، زیرا ساختار سنتی و توتالیتر نظام راه را برای هرگونه تغییر بنیادی بسته است.
اصلاح طلبان همواره جوانان ایران را به سراب انتخاب بین بد و بدتر کشانده اند، سیاستی که در تمام این سالها به نفع نظام تمام شده و دستآوردی برای مردم نداشته است. آنان این بار هم بسان گذشته به مردم پشت کردهاند و نشان میدهند که از راه آزموده شده پند نگرفتهاند. اصلاح طلبان حکومتی با این کار بیشتر مورد خشم و غضب مدافعان انقلاب زن زندگی آزادی و همه ایران دوستان قرار خواهند گرفت.مردم ایران با پیمودن همه راهها و پشت سر گذاشتن این تجربیات تلخ از آبان ۹۸ و بویژه بعد از انقلاب ژینا از کلیت نظام گذشتهاند و به درستی به این باور رسیدهاند که حکومت اسلامی قابلیت تغییر و تبدیل شدن یه یک حکومت متعارف را ندارد و برای به زیر کشیدن ان مصمم تر شدهاند.
نسل جوان امروز شاید دهه شصت و کشتار خونین آن سالها را به یاد نداشته باشد، ولی هنوز خون جوانانی که در انقلاب ژینا برای مطالبات انسانی و به حق خودشان به خیابان آمدند، بر سنگفرش خیابانها خیابانها و در میادین اعدام خشک نشده است.حکومت اسلامی حقی برای مردم ایران قائل نیست و ایران را به روشنی ملک حزب اللهیها مینامد و اولویتش امت اسلامی در غزه و لبنان است. دیگر زمان آن به سر آمده که علی خامنهای حضور مردم پای صندوقهای رای را به عنوان سیاهی لشکر پایگاه اجتماعی حکومت قلمداد کند و سیاستهای جنگ افروزانه، تروریستی و ضد ملی خودش را به نام مردم ایران ادامه دهد.
انقلاب ژینا، برآمد بلوغ سیاسی شهروندان ایران و تبلور اراده ملی برای گذر از حکومت دینی و نقطه پایانی بود بر توهم امکان تحقق خواستهای برحق مردم در چهارچوب جمهوری اسلامی. شهروند ایرانی دیگر رای خود را برای مصلحت نظام به حراج نمیگذارد. او او میداند که رای ندادن نیز گزینهای است و اراده اش را با تحریم انتخابات نمایشی- فرمایشی نشان میدهد. اکثریت قاطع مردم با تکیه بر تجربههای تلخ بیش از چند دهه در جمهوری اسلامی در دام یا ” تله انتخاباتی” مافیای اسلامی نخواهند افتاد و با تکیه بر مسئولیت شهروندی صندوق انتخابات خامنهای و شرکا را با تمام قدرت تحریم میکند.
ما سازمانها و تشکلهای سیاسی امضا کننده این بیانیه، همراه با شهروندان آگاه ایرانی انتخابات فرمایشی ریاست جمهوری را قویا افشا و تحریم میکنیم. ما به نابودی ایران رای نمیدهیم. برای حفظ تمدن و فرهنگ ایران، برای استقرار دموکراسی و دفاع از آزادی و حقوق بشر، برای همزیستی مسالمتآمیز با همه کشورهای جهان، برای دفاع از صلح در ایران و جهان و برای ساختن آیندهای برای جوانان ایران، در روز هشتم تیر در خانه میمانیم، خیابانها را خلوت میکنیم تا اراده ملی خودمان را برای عبور از جمهوری اسلامی به دنیا نشان بدهیم. ملت ایران از این آزمون ملی سربلند بیرون خواهد آمد. سازمانهای عضو پیمان همکاری (شورای مدیریت گذار، حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات)، شورای ملی تصمیم، جمعیت سوسیال دموکراسی برای ایران، اتحاد برای آغازی نو – جنبش وحدت ملی ایرانیان) حزب سکولار دموکرات ایرانیان، جنبش سکولار دموکراسی ایران، مهستان سکولار دموکرات ایرانیان سازمانهای جبهه مردمان ایران (سازمان دموکراتیک یارسان، جنبش آذربایجان برای دموکراسی و یکپارچگی ایران، جبهه پایداری بلوچ) حزب دموکرات مسیحی ایران، کانون ورزشکاران و پیشکسوتان ملیپوش ایران، اندیشکده آوای آزادی، جنبش همبستگی ملی ایرانیان برای سرنگونی جمهوری اسلامی ۱۷ ژوئن ۲۰۲۴ ۲۷ خرداد ۱۴۰۳
سازمان ملل بعد از جنگ جهانی دوم و تجربه کشتار نازی ها، برای جلوگیری از جنگ، استقرار صلح و دفاع از اعلامیه جهانی حقوق بشر و دفاع از حقوق شهروندان در مقابل دیکتاتورها و جنایتکاران تاسیس شد. متاسفانه عملکردهای اخیر شما در جایگاه ریاست چنین نهاد پر اهمیتی خلاف اهداف اولیه تشکیل سازمان ملل بوده و باعث نگرانی تمام مدافعان حقوق بشر وصلح در جهان شده است.
برگزاری مراسم یادبود برای جنایتکاری چون رئیسی معنایی جز حمایت از ناقضان حقوق بشر ندارد.
حکومت اسلامی از زمان تاسیس چهره خاورمیانه را تغییر داده و با تاسیس گروهای بنیادگرای اسلامی، این منطقه از جهان را به آتش کشیده است که حاصلش را بعد از ۴۵ سال امروز مردم جهان بچشم می بینند.
شورای حقوق بشر سازمان ملل در تمام سالهای گذشته بارها جمهوری اسلامی را بعنوان ناقض حقوق بشر برسمیت شناخته و محکوم کرده است. بنا بر گزارش عفو بین الملل در سال گذشته ۷۵ درصد اعدام های جهان در جمهوری اسلامی صورت گرفته است.
“کمیته حقیقت یاب” سازمانی که شما بر آن ریاست می کنید، در گزارش منتشره، سرکوب های حکومت اسلامی علیه شهروندان ایران در اعتراضات ۱۴۰۱ را که به جنبش ژینا شهرت یافته، در سطح “ جنایت علیه بشریت “ برشمرده است. همچنین شما حتما گزارش های جاوید رحمان گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد “ نقض گسترده حقوق بشر” در ایران را مطالعه فرموده اید.
رئیسی در طول ۴۵ سال تاریخ جمهوری اسلامی بطور مستقیم در ناپدید سازی قهری، اعدام های فراقضایی هزاران زندانی سیاسی در دهه شصت ودر بازداشت، شکنجه و کشتار معترضان جنبش زن-زندگی-آزادی و معترضان به حجاب اجباری دست داشته است.
نیمه افراشته شدن پرچم سازمان ملل متحد بخاطر کشته شدن ابراهیم رئیسی که مردم ایران اورا جلاد و قصاب تهران لقب داده اند و اکنون برگزاری مراسم یادبود برای او از جانب شما، قلب آزادی خواهان جهان و بویژه مردم ایران را جریحه دار کرده است. چنین اقداماتی تأیید بر سرکوب مردم ایران توسط آیت الله علی خامنه ای است و لکه سیاهی بر چهره حقوق بشر، دمکراسی و انسانیت.
شما با برپایی مراسم یادبود برای رئیسی جنایتکار در روز پنجشنبه، ۲۹ ماه مه ۲۴، نه تنها چهره سازمان ملل را مخدوش کردید، بلکه در عمل از جنایتکاران و ناقضان حقوق بشر حمایت کردید.
آقای گوترش، سازمانهای عضو پیمان همکاری، انزجار خود را از این عملکرد غیراصولی و زیر پا گذاشتن اعلامیه جهانی حقوق بشر توسط شما اعلام میدارند.
ما امیدواریم با عذر خواهی از مردم ایران و همه مدافعان حقوق بشر در جهان، بتوانید این لکه ننگ را از دامن خودتان پاک و از سازمان ملل اعاده حیثیت نمایید.
دادگاه انقلاب اصفهان در اقدامی بی سابقه، پنجم اردیبهشت 1403، حکم اعدام توماج صالحی، خواننده “رب اعتراضی” را با اتهامات پوچ معاونت در بغی، تبلیغ علیه نظام ودعوت به آشوب، صادر کرده است. صدوراین حکم چیزی نبست جز نشان استیصال و وحشت نظام از مقاومت زنان و جوانان شجاع ایرانی که بعد از انقلاب ژینا اقتدار نظام را درهم شکسته و گذار قطعی ازجمهوری اسلامی را در دستورکار گذاشته اند.
حکومت اسلامی در داخل و خارج رسوا شده و در همه زمینه ها به بن بست رسیده است. گفتمان حکومت، اسلام سیاسی در ایران و منطقه شکست خورده و در عرصه بین المللی نیز در حد یکی از نیروهای “محور شرارت” تنزل یافته و نافی صلح و امنیت جهانی بحساب می آید. جمهوری اسلامی با ایجاد وضعیت جنگی در کشوردرصدد انتقام از نبروهای پیشرو جامعه برآمده است. صحنه های زدو خورد وحشیانه با زنان در چند روز گذشته، صحنه حمله مغولان را در خاطره ها زنده می کند. توماج نیز یکی از زندانیان سیاسی است که در سال های اخیر نماد مقاومت و صدای مردم ایران بوده و حکومت میخواهد این صدا را خاموش کند، تا بلکه بتواند اقتدارازدست رفته اش در بین نیروهای سرکوب را چند صباحی بازسازی کند.َ
توماج سمبل مقاومت نسل جوان ایران است که با شجاعتی کم نظیر ازطریق ترانه هایش استبداد دینی را به چالش کشیده و برای حقوق شهروندی و آزادی، به شکل مسالمت آمیز و مدنی مبارزه میکند. توماج یکی از رهبرانی است که از دل انقلاب زن زندگی آزادی سربرآورده و مظهر شجاعت میلیونها جوان ایراتی است و به صدای آنان تبدیل شده است.
توماج درآبان 1402 بعد از یکسال، که 252 روز آنرا در سلول انفرادی سپری کرده بود، بطور موقت آزاد شد. او 12 روز بعد بخاطر افشا کردن شکنجه هایش مجددا توسط اوباشان حکومت اسلامی دستگیر و به زندان اصفهان منتقل شد.
ازدیروز کارزار نجات جان توماج در تمام کشورها براه افتاده است.سازمان عفو بین الملل و شخصیت های سیاسی از نمایندگان پارلمانی احزاب مختلف اروپا ضمن محکوم کردن حکم غیر انسانی اعدام، خواستار آزادی او شده اند.
پیمان همکاری از شهروندان ایرانی در درون و بیرون میهن درخواست میکند، با سازمان دادن وشرکت در تظاهرات و حرکات اعتراضی، افکار عمومی، نهادهای حقوق بشری، پارلمانها و احزاب و شخصیت های موثر را برای نجات جان توماج با خود همراه کنند و توطئه دستگاه سرکوب حکومت اسلامی برای قتل دولتی توماج را خنثی سازند.
پبمان همکاری همچنین از همه آزادیخواهان جهان دعوت میکند برای توقف ماشین کشتار جمهوری اسلامی و نجات جان توماج در کنار مردم ایران قرار بگیرند. سکوت جایز نیست.
بگذار آهنگها و ترانههای توماج در تمام میدانها، کوچهها و خیابانها جهان طنین افکن شود. او صدای آزادی است و باید زنده بماند.
روزجهانی زن را به شما تبریک میگوئیم و امید داریم که زنان با توانمند سازی هرچه بیشترِ خود برای دستیابی به برابری جنسیتی، رفع تبعیض و رهایی زنان از قوانین زن ستیز تا رهایی همواره بکوشند.
ما، زنان عضو “پیمان همکاری”، دستاوردهای مبارزه و تلاش برای برابری جنسیتی جهت از بین بردن آپارتاید جنسیتی را پاس می داریم و خود را رهرو راهی می دانیم که یکصدوچهارده سال پیش زنان بیشماری از گروه های مختلف اجتماعی با هدفی مشترک توانستند در کنار هم ایستاده و این راه دشوار را به جاده ای پر رهرو تبدیل کنند.
فرا روی ما گسترهایست با امیدی روشن و آرزویی دست یافتنی، زیرا زنان ما پرچمدار جنبشی شده اند که توان ، اراده و قدرت زنانه را به جهان ثابت کرده است.
جنبش مهسا ادامه همان راهی بود که برای زنان آزادی، برابری و زندگی می خواست. جنبشی که در شهر ها و کوچه ها و خانه ها هر روز ادامه دارد، جنبشی که در رگهای نسل آینده زنان میجوشد، و با تکیه بر شعار محکمش یعنی «زن،زندگی،آزادی » سرِ باز ایستادن ندارد، جنبشی که تعصب ها و تبعیض های مذهبی، فرهنگی، و جنسیتی را بر نمیتابد، جنبشی که به ما آموخت زنان در زندگی و رشد در شرایط برابر فضا نورد می شوند، به دنیای ریاضیات جان تازه می دهند، بر مسند اداره کشور ها می نشینند، دنیای هنر را رنگین تر می کنند، و برای جامعه و زنان چراغ راه روشن آینده را پرنورتر می کند.
ما این روز ویژه را به زنان شجاع و با استقامتمان که با شعار «زنان انتخاب می کنند» و به مبارزه و تلاش ادامه می دهند شادباش می گوییم و در کنار هم برای رسیدن به روزهای روشنِ بدون جمهوری اسلامی می ایستیم.