شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

پایان خشونت، آغاز عدالت: نگاهی تحلیلی به پیوند صلح و عدالت در بحران خاورمیانه- اسماعیل مرادی

2025-10-18

نوشته ای دیگر از شورای ملی تصمیم

Comments

بازدیدها: 0

صلح و عدالت دو مقولهٔ بنیادین و هم‌پوشان در مباحث اخلاقی، سیاسی و حقوقی‌اند. این مقاله کوششی است برای تحلیل رابطهٔ پیچیدهٔ میانِ صلح و عدالت و نشان دادن این نکته که هر توافق صلح‌آمیزی در تاریخ تا حدی با نادیده‌گرفتنِ بخشی از عدالت همراه بوده است. در ادامه، این تحلیل به وضعیت کنونی مناقشهٔ اسرائیل و حماس تعمیم داده می‌شود تا نشان داده شود که چگونه تمرکز بیش از حد بر عدالتِ یک‌جانبه می‌تواند به استمرار خشونت منجر شود، و در مقابل، اولویت دادن به صلح می‌تواند زمینهٔ تحقق عدالتِ نسبی و انسانی‌تر را فراهم کند.صلح و عدالت هیچ‌گاه دو عنصر جداگانه و بی‌ارتباط نبوده‌اند؛ با این حال، رابطهٔ آن‌ها اغلب متناقض و دشوار فهمیده می‌شود. از یک سو، عدالتِ مطلق ایده‌آلی اخلاقی است که به‌دنبال تصحیح کاملِ نابرابری‌ها و بازگرداندنِ حقوقِ تضییع‌شده است. از سوی دیگر، صلح یک امر عینی، قابل مشاهده و ضروری برای جلوگیری از مرگ و تخریب است. تاریخ نشان داده که هر توافق صلحی مستلزم نادیده‌گرفتنِ برخی جنبه‌های عدالت بوده است. زیرا گذشته بازنشدنی است و جبران کامل زیان‌های انسانی ممکن نیست. در چنین شرایطی، تمرکز بر توقف خشونت و حفظ جان انسان‌ها نه تنها غیراخلاقی نیست بلکه گامی ضروری برای بازسازی اعتماد و گشودن مسیر عدالت پایدار است. چارچوب نظری برای تحلیل این نسبت، چند مفهوم کلیدی باید روشن شوند: 1-عدالت ترمیمی و عدالت توزیعی: عدالت ترمیمی بر جبرانِ ضررها و بازسازیِ رابطه‌ها تاکید دارد؛ در حالی که عدالت توزیعی به تخصیصِ منابع و فرصت‌ها می‌پردازد. در مناقشات طولانی، مانند درگیری اسرائیل و فلسطین، دستیابی به عدالت ترمیمی فوری ممکن نیست و نیازمندِ فرآیندهای طولانیِ حقیقت‌یابی و بازسازی اجتماعی است. 2-صلح منفی و صلح مثبت (به تعبیر یوهان گالتونگ): صلح منفی یعنی نبودِ خشونت مستقیم؛ صلح مثبت یعنی وجودِ عدالت، رفاه و نهادهای باز که از خشونت جلوگیری می‌کنند. در حال حاضر، صلح منفی در منطقه نیز به‌سختی دست‌یافتنی است، اما گام نخست باید توقف خون‌ریزی و نجات جان غیرنظامیان باشد تا بتوان در آینده به صلح مثبت نزدیک شد. 3- درک‌های متفاوت از عدالت: در مناقشهٔ اسرائیل و فلسطین، هر دو طرف عدالت را در مفهومی متقابل می‌بینند. یکی عدالت را در امنیت و بقا تعریف می‌کند و دیگری در آزادی و پایان اشغال. این دو نگاه، بدون گفت‌وگوی صادقانه و پذیرش حقوق انسانی متقابل، به بن‌بست می‌رسند. پیوند بحث نظری با وضعیت اسرائیل و حماس در شرایط کنونی، هر دو طرف درگیر خود را نمایندهٔ عدالت می‌دانند: اسرائیل با تکیه بر حق دفاع از خود و حماس با استناد به حق مقاومت در برابر اشغال. اما این تفسیرهای تک‌سویه از عدالت، عملاً صلح را قربانی کرده‌اند. تداوم بمباران‌ها و حملات تلافی‌جویانه، نه تنها عدالت را محقق نمی‌کند بلکه زخم‌های تازه‌ای بر پیکر هر دو ملت می‌افزاید. عدالتِ بدون صلح، به انتقام بدل می‌شود، و صلحِ بدون عدالت، شکننده و ناپایدار است.به همین دلیل، نخستین وظیفهٔ اخلاقی و انسانیِ جامعهٔ جهانی، متفکران، و کنشگران مدنی باید توقف فوری خشونت، نجات جان غیرنظامیان، و فراهم‌کردن بستر گفت‌وگو باشد. تنها در شرایطی که ترس و نفرت کاهش یابد، می‌توان از عدالت سخن گفت و برای آن سازوکارهایی طراحی کرد. راهبردهای پیشنهادی برای حمایت از روند صلح تأکید بر توقف فوری خشونت و حمایت از آتش‌بس پایدار:  1- هیچ گفت‌وگویی در میان صدای توپ و موشک ممکن نیست. حفظ جان انسان‌ها نخستین گام به‌سوی عدالت است. 2- حمایت از میانجی‌گری‌های بین‌المللی و نهادهای بی‌طرف: حضور نهادهایی که بتوانند هم اعتماد دو طرف را جلب کنند و هم مکانیزم‌های شفاف نظارت و اجرای تعهدات را برقرار نمایند، ضروری است. 3- تشویق به گفت‌وگوهای مردمی میان دو ملت: تجربهٔ بسیاری از صلح‌های پایدار نشان داده که گفت‌وگوهای غیررسمی میان جوامع مدنی، دانشگاهیان و خانواده‌های قربانیان می‌تواند بنیانی انسانی برای صلح فراهم کند. 4- پرهیز از رویکردهای یک‌جانبه در عدالت‌خواهی: تأکید بر درد و رنجِ تنها یک طرف، نه‌تنها صلح را دورتر می‌کند بلکه عدالت را نیز بی‌اعتبار می‌سازد. عدالت باید شامل همهٔ قربانیان باشد. 5- کمک‌های بشردوستانه و بازسازی اعتماد: جامعهٔ جهانی باید بدون ملاحظات سیاسی، برای درمان مجروحان، بازسازی مناطق و آموزش نسل‌های آینده، منابع مالی و انسانی در اختیار قرار دهد. نتیجه‌گیری در مناقشهٔ اسرائیل و حماس، آنچه امروز حیاتی است، توقفِ خون‌ریزی و آغازِ روندی است که بتواند صلحِ انسانی و عادلانه را پایه‌ریزی کند. عدالت مطلق در این مرحله دست‌نیافتنی است، اما عدالت نسبی، یعنی حفظ کرامت و حق زندگی انسان‌ها، با توقف جنگ آغاز می‌شود. هرچه خون کمتری ریخته شود، امکان گفت‌وگو و تحقق عدالت پایدار بیشتر خواهد شد. بنابراین، وظیفهٔ اخلاقی و انسانی ماست که از هر روندِ مذاکره، آتش‌بس و گفت‌وگوی واقعی میان دو ملت حمایت کنیم و در حد توان، برای تحقق صلح و کرامت انسانی یاری رسانیم. اسماعیل مرادی

برای انتشار در شبکه های اجتماعی

0 Comments

0 Comments

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تماس با شورای ملی تصمیم

3 + 5 =

مقالات بیشتر از این نویسنده را می‌توانید با کلیک روی نام ایشان مشاهده کنید.

تازه ترین

در گذشت ناصر تقوایی، فیلمساز م…

در گذشت ناصر تقوایی، فیلمساز م…

شورای ملی تصمیم با اندوه فراوان درگذشت ناصر تقوایی، نویسنده، فیلمساز، عکاس برجسته و یکی از پیشگامان موج نوی سینمای ایران، را به جامعه فرهنگی و هنری کشور و خانواده ایشان تسلیت می‌گوید. آقای تقوایی روز سه‌شنبه، ۲۲ مهر ۱۴۰۴، در سن ۸۴ سالگی بر اثر بیماری در تهران درگذشت....

بیانیه شورای ملی تصمیم: «نه به…

بیانیه شورای ملی تصمیم: «نه به اعدام» در ایران؛ فریاد وجدان علیه سلب حیات و همبستگی با جنبش زندانیان اعدام، عریان‌ترین و خشن‌ترین شکل مجازات است. این اقدام نه تنها ناقض حق بنیادین حیات است، بلکه در جمهوری اسلامی ایران به ابزاری برای سرکوب، ایجاد ترس و خاموش کردن...

تمرکز و عدم تمرکز قدرت؛ دو الگ…

تمرکز و عدم تمرکز قدرت؛ دو الگ…

اسماعیل مرادی تمرکز و عدم تمرکز قدرت؛ دو الگوی حکمرانی در تاریخ و سیاستمقدمهتوزیع قدرت سیاسی یکی از بنیادی‌ترین مسائل در فلسفهٔ سیاست و علم دولت است. در طول تاریخ، جوامع انسانی برای ادارهٔ خود دو الگوی عمده را تجربه کرده‌اند: حاکمیت متمرکز و حاکمیت غیرمتمرکز.هر یک از...