شورای ملی تصمیم  همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواسته‌های زیر تلاش و مبارزه می‌کند. 1- گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبش‌های اعتراضی مردم، گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع. 2 – حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز . 3- جدایی دین از حکومت. 4 – فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان. 5 – تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی  تعیین نوع حکومت با آرای مردم. 6 –  اجرای کامل اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن، با تاکید بر رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و برابری جنسیتی در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه، و نیز تاکید بر حفظ محیط زیست

گزارش خبری

2024-09-10

مادر نفس حاجی شریف از ابعاد پنهان پرونده برخورد با دخترش می گوید

زمانی که شکایت کردم، نگاه عاقل اندرسفیهی به من انداخت و گفت: «زنگ زدی ۱۹۷؟ حالا بدو زنگ بزن ببین چی‌کار برات می‌کنه؟ فکر کردی گوش ما رو می‌برن؟» نه تنها نگران برخوردهای حقوقی و قضایی نبودند، بلکه مرا مسخره می‌کردند. مامور کلانتری به من می‌گفت به خاطر اینکه موضوع را افشا کردی با تو برخورد هم می‌شود! گفتم مگر من با رسانه‌های خارجی صحبت کرده‌ام؟ با رسانه‌های داخلی و رسمی کشورم صحبت کردم. این ماموران نه تنها پشیمان نبودند، بلکه به رفتار تند خود افتخار می‌کردند.

مادر نفس حاجی شریف از ابعاد پنهان پرونده برخورد با دخترش می گوید خیابان وطن پور در تیرماه امسال سخن گفته است

مادر «نفس»، یکی از دو دختر نوجوانی که مورد ضرب و شتم ماموران گشت ارشاد قرار گرفت: صورت دخترم زخمی و خونی شده بود و جای چنگ در جای‌جای بدنش وجود دارد؛ لباس‌هایش پاره‌پاره شده و او برای اینکه پیراهنش نیفتد، آن را گره زده بود. نفس دچار اضطراب و استرس شدید شده؛ از خانه بیرون نمی‌رود؛ حتی جرات نمی‌کند پیش تراپیست برود. بعد از دو ماه شکایتم به جایی نرسیده.

مادر نفس حاجی شریف درمورد بازداشت دخترش و تماسی که از پلیس با او گرفتند، گفت: وقتی مامور [پشت تلفن] به من گفت اتفاقی برای بچه‌تان نیفتاده، و روسری هم نیاورید، فهمیدم از لحاظ قانونی نمی‌توانستند بچه را بازداشت کنند. وقتی رسیدم، بماند که چه حرف‌ها و فحش‌های زشتی به من دادند. به من گفتند: « دخترت را تو خیابون ول کردی. دخترت و…است.» من از یک طرف نگران بچه بودم و از طرف دیگر با تحقیرهای ممتد مواجه بودم.

از ابتدای شکل‌گیری این بحران تلاش کردم از طریق قانونی موضوع را دنبال کنم. هدف از پیگیری این پرونده آن است که دختر من بداند در این کشور فرقی نمی‌کند متخلف در چه لباس و چه پست و سمتی باشد. هر زمان که تعرضی به حقوق او یا خود او صورت گیرد، دستگاه قضایی و قانون کشور از او حمایت می‌کند. نمی‌خواهم بچه‌ام از مملکت خود بترسد.

دختر ۱۴ساله من و دوستش در ۱ تیرماه ۱۴۰۳ در خیابان وطن‌پور شمالی زمانی که قصد داشتند به مرکز خرید بروند، توسط ماموران گشت ارشاد به وضع عجیب و خشونت‌باری دستگیر می‌شوند. ما در یک کافی‌شاپ نزدیک به خیابان وطن‌پور بودیم. دخترم و دوستش برای تحویل گرفتن خریدشان به مرکز خرید رفتند و من منتظر بازگشت آنها بودم. دقایقی بعد متوجه شدم موبایل بچه‌ها خاموش شده. سراسیمه شده بودم و از استرس کم مانده بود قالب تهی کنم. ساعت ۶ و نیم عصر بچه‌ها را می‌گیرند و تا ساعت ۸ به من خبری ندادند. فکرم هزار جا رفت و آرام و قرار نداشتم. نهایتا از گوشی دوستش به من زنگ زدند و خبر دادند که گشت ارشاد آنها را گرفته است.

من تلاش کردم گوشی را به مامور خانم بدهند تا به او بگویم که این بچه‌ها ۱۴ساله‌اند تا برخورد مناسبی با آنها صورت گیرد. اما مامور خانم بدون توجه به حرف من گفتند به مرکز پلیس امنیت گیشا بیایید. در مسیر بودم که آقایی به من زنگ زد و گفت: «دخترتان جلوی من نشسته؛ آب هم به او داده‌ایم، روبه روی کولر و هیچ اتفاقی برای او نیفتاده. روسری داشتید بیارید، نداشتید هم ایرادی ندارد! فقط بیایید دنبالش.» وقتی این مامور به من گفت اتفاقی برای بچه‌تان نیفتاده، و روسری هم نیاورید فهمیدم از لحاظ قانونی نمی‌توانستند بچه را بازداشت کنند. وقتی رسیدم، بماند که چه حرف‌ها و فحش‌های زشتی به من دادند. به من گفتند: « دخترت را تو خیابون ول کردی. دخترت و…است.»من از یک طرف نگران بچه بودم و از طرف دیگر با تحقیرهای ممتد مواجه بودم.

وقتی رسیدم، دیدم صورت دخترم زخمی و خونی است. گردنش کبود شده و جای چنگ در جای‌جای بدنش وجود دارد. لباس‌هایش پاره‌پاره و او برای اینکه پیراهنش نیفتد، آنرا گره زده است. حیرت‌آور اینکه بدون روسری جلوی آن همه مرد بی‌حال نشسته بود. من تعجب کردم به خاطر حجاب نفس را گرفته‌اند، بعد نفس بی‌حجاب منتظر من نشسته است.

حالم بد شد و با ماموران بحثم شد. بلافاصله به همه نهادهای قانونی شکایت کردم. این کار را کردم تا فردا نگویند، اگر به فراجا و بازرسی و حفاظت اطلاعات و….شکایت می‌کردید، پیگیری می‌شد. بنابراین به بازرسی ناجا، حفاظت اطلاعات ناجا، بازرسی فراجا، حفاظت اطلاعات فراجا و بازرسی کل ناجا و دفتری که مربوط به آقای رادان است، شکایت کردم. همچنین به 197 و دادسرای نظامی هم شکایت بردم. اکنون دو ماه و نیم است که من و وکیلم در حال رفت و آمد هستیم. اما نتیجه‌ای نگرفته‌ایم.

یکی از ماموران خانم که نفس را گرفته، مدت‌ها بعد ادعا کرده، انگشتش در رفته، بلافاصله برای او وقت دادرسی تشکیل داده‌اند! چطور ممکن است، شکایت ما این همه مدت به جایی نرسد و بعد افرادی که بچه مرا کتک زده‌اند بدون هیچ سند و مدرکی دادگاه‌شان برگزار شود.

بین راه، نفس را از ون اول پیاده کرده و سوار ون دوم کردند. چون اگر مسوولان قضایی، درخواست دوربین ون را کردند، دوربین ون دوم را ارایه کنند. وقتی نفس این موضوع را به من گفت، همه جا اعلام کردم، نفس سوار دو خودرو شده است. خوشبختانه ما در مورد اینکه بچه‌ها را از خودروی ابتدایی پیدا کردند و سوار ون دوم کردند، شاهد داریم.

نفس از خانه بیرون نمی‌رود. حتی جرات نمی‌کند پیش تراپیست برود. دچار اضطراب و استرس شدید است. برخی مشکلات را نمی‌توانم بگویم اما از نظر روحی و روانی آسیب زیادی پیدا کرده است. چند شب اول خوابش نمی‌برد، نصف شب از ترس اینکه ماموران قرار است به خانه بریزند، پیش من می‌آید. در مجتمع مسکونی ما دوربین وجود دارد، هر روز صبح، اول دوربین واحد را می‌بیند تا مطمئن شود ماموران پشت درب خانه نیستند و بعد کارهایش را انجام می‌دهد. در ون بچه را ترسانده بودند که خود و خانواده‌ات را به زندان می‌اندازیم و ولت نمی‌کنیم. او را تهدید کرده بودند تو را به زندان می‌فرستیم. این روند باعث استرس و ترس شدید نفس شده است. نفس یک دانش‌آموز نخبه، یک هنرمند مستعد و یک ورزشکار مدال‌آور است. مدال‌های قهرمانی فراوانی دارد. این روزها نفس می‌ترسد و مدام از من می‌خواهد از ایران برویم.

زمانی که شکایت کردم، نگاه عاقل اندرسفیهی به من انداخت و گفت: «زنگ زدی ۱۹۷؟ حالا بدو زنگ بزن ببین چی‌کار برات می‌کنه؟ فکر کردی گوش ما رو می‌برن؟» نه تنها نگران برخوردهای حقوقی و قضایی نبودند، بلکه مرا مسخره می‌کردند. مامور کلانتری به من می‌گفت به خاطر اینکه موضوع را افشا کردی با تو برخورد هم می‌شود! گفتم مگر من با رسانه‌های خارجی صحبت کرده‌ام؟ با رسانه‌های داخلی و رسمی کشورم صحبت کردم. این ماموران نه تنها پشیمان نبودند، بلکه به رفتار تند خود افتخار می‌کردند.

سایت انتخاب

۱۹ شهریور ۱۴۰۳

۹ سپتامبر ۲۰۲۴

برای انتشار در شبکه های اجتماعی

مقالات بیشتر از این نویسنده را می‌توانید با کلیک روی نام ایشان مشاهده کنید.

تازه ترین

تصادفات در ایران سالانه ۱۷۰۰۰ کشته و ۴۴۰۰۰ معلول برجا می‌گذارد

تصادفات در ایران سالانه ۱۷۰۰۰ کشته و ۴۴۰۰۰ معلول برجا می‌گذارد

رئیس گروه آموزشی و مرکز تحقیقات سلامت درحوادث و بلایا دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی اعلام کرد: حوادث ترافیکی، سالانه بیش از ۱۷ هزار کشته و بیش از ۴۴ هزار معلول دائمی برجای می‌گذارد. به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم ؛ حمیدرضا خانکه همزمان با هفته سلامت...

بر اساس ارزیابی از آخرین داده‌های سازمان ملل متحد؛

بر اساس ارزیابی از آخرین داده‌های سازمان ملل متحد؛

آمار جمعیت فعلی ایران آمار جمعیت فعلی ایران در سایت ورلدومترز، جمعیت فعلی ایران تا روز دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۳ بر اساس ارزیابی از آخرین داده‌های سازمان ملل متحد ۹۱ میلیون‌ و ۶۸۱ هزارو ۳۱۵ نفر است. به گزرش آسیانیوز؛ از آخرین‌باری که جمعیت ایران در اخبار مورد توجه قرار...

0 Comments

0 Comments