سروش آزادی
تا روز انتخابات خبرگان رهبری و شورای اسلامی در ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ کمتر از یک هفته باقی مانده است. جناحهای متعدد قدرت در تلاش هستند که مردم را بتوانند به پای صندوق رای بیاورند. در این رابطه خامنه ای همراه با دیگر نهادهای قدرت تلاش می کند که با انواع طرفندهای سیاسی، دینی، فرهنگی و امنیتی مردم ایران را به پای صندوق رای بکشاند. او بارها در این مورد سخنرانی کرد و ترس خود را آشکار نمود. همینطور احزاب انتصابی وابسته به قدرت نیز در این رابطه چون خامنه ای خدعه و نیرنگ بسیاری زدند تا مردم را بتوانند به پای صندوقهای رای بیاورند. شکاف بسیار در نیروهای مطیع و وابسته شکل گرفته که حتی بخشی از آنان را به حلقه براندازن و مخالفین نظام اسلامی پیوست داد. «مطالبه نه به انتخابات» یک رویکرد میدانی، جنبشی و اجتماعی تبدیل شده و هیچ نیرویی در حال حاضر از این که بگوید من در انتصابات پیش روی شرکت نمی کنم، خودداری نمی کند! اپوزیسیون دوباره پس از جنبش نه به انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، همسو با تمامی جنبش های مدنی و صنفی داخل کشور یکصدا شده و هم اینک همه کنشگران شعار «نه به انتخابات» را سرلوحه مبارزات خود و یک خواست عمومی کرده اند. یادمان هست که پس از انتخابات فرمایش ۱۴۰۰ ریاست جمهوری، جنبش زن زندگی آزادی شکل گرفت!
هم اینک جامعه جنشی ایران در یک پیچ تاریخی دیگری قرار دارد! زمینه های ذهنی اتحاد و همگرایی بالا آمده اما راهبرد روشنی برای پس از این مرحله دیده نمی شود. چه باید کرد؟ آیا پس از جنبش انقلابی زن زندگی آزادی در ۱۴۰۱ که به وسیعترین شکل ممکن سرکوب شد، امکان عبور به مرحله برتر مبارزاتی دیگری وجود دارد! راهکارها کدامند؟ در متن زیر تلاش می کنیم که گوشه هایی از فرایند «نه به انتخابات» را بررسی و راهکارهای احتمالی پیش روی را ارزیابی نماییم.
بستر نه به انتخابات از قبل آماده بود
در مقابل اما اکثر جریانات اپوزیسیون و حتی کنشگران حوزه های جنبش های صنفی و مدنی دست رد به سینه جمهوری اسلامی زده و به عدم حضور خود در انتخابات از پیش تعیین شده حکومت تن نمی دهند! آنان پس از سرکوبهای سلسله واری که طی دهه اخیر به اوج خود رسیده است، و در زمانی که بحران ناکارآمدی حکومت در بالاترین جایگاه تاریخ ایران قرار گرفته و فسادهای سیستمی، فقر فزاینده، بیکاری، تورم افسارگسیخته و دیگر مصایب اجتماعی گریبان همه مردم ایران را گرفته است، دست بر بزرگترین بحران اجتماعی ایرانزمین گذاشته اند! همانا «حکومت دینی- اسلامی روحانیت فاسد، نهادهای قدرت و دستگاه سرکوب آن یعنی سپاه و دیگر نیروهای امنیتی- نظامی- انتظامی» عامل اساسی در وضعیت کنونی هستند. حال اکثر مردم ایران در این مرحله به این نتیجه رسیده اند که این حکومت فاسد و ناکارآمد باید برود. و به نفع آنان خواهد بود که هرچه زودتر این حکومت فرود افتد. و در این رابطه با عدم حضور خود در انتخابات فرمایشی جمهوری اسلامی راهی بسوی آزادی می گشایند.
پیروزی مطالبه حداکثری نفی حضور در انتخابات به نفع مخالفین
طی فرایندی که از چند ماه قبل به واسطه تبلیغات حکومت اسلامی برای دعوت و تشویق مردم به حضور در انتخابات صورت گرفت، اپوزیسیون نیز در داخل و خارج از کشور تبلیغات وسیعی در عدم حضور مردم در انتخابات پیش روی انجام داد. جنگی چند جانبه و در حوزه های تبلیغی- ترویجی فضای رسانه و شبکه های اجتماعی را مملو از اخبار و گزارشاتی کرد که نتیجه آن «نه ی مردم به حضور در انتخابات» بود! طبق نظر سنجی های مستقل در مراکز نظر سنجی، و حتی در نظرسنجی های نهادهای حکومتی نتیجه آن شد که اکثر مردم ایران در انتخابات شرکت نخواهند کرد. حتی پیش بینی های حکومت به حضور مردم در انتخابات ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ کمتر از ۳۰ درصد می رسد.
پارادوکس نه به انتخابات در میان اپوزیسیون
اکثر اتاقهای فکر مخالفین بروی این هدف محوری که مردم در انتخابات شرکت نکنند، متمرکز است، اما هیچ کدام از این نیروها و نخبگان سیاسی- اجتماعی به برنامه های پس از «عدم حضور مردم در انتخابات» اشاره ای نمی کنند. در حقیقت گویا برنامه ای پیش روی نیروهای اپوزیسیون وجود ندارد که اگر قرار است مردم در انتخابات شرکت نکنند، پس باید پس از آن چکار کنند؟ آیا مردمی که از هم اکنون می گویند که در صحنه انتخابات نخواهند بود، این سوال برایشان پیش نخواهد آمد که پس از رای ندادن به این حکومت، قرار است چه اتفاقی بیافتد؟ چه برنامه لازم است پس از این مرحله دنبال شود؟ ما بعنوان کارگر، معلم، دانشجو، پرستار، کارمند و بازاری و…پس از مشروعیت زدایی در انتخابات جمهوری اسلامی چه برنامه ای می توانیم پیش روی برای پس از این مرحله داشته باشیم؟
آیا پیدا کردن راهکارهای بدیع امکان پذیر است؟
اگر مردم ایران تصمیم گرفته اند که در انتخابات ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ شرکت نکنند، نشانه ای از آگاهی سیاسی ژرف آنان نسبت به تحولات پیش روی است. بنابراین آنان در منظر جامعه شناسی سیاسی منتظرپیامدهای چنین انتخاباتی هستند! اینکه اکثر اپوزیسیون و اکثر مردم ایران توافقی ضمنی کرده اند که «انتخابات را تحریم یا به انتخابات رای ندهند»، به معنای همگرایی آنان در یک تصمیم نظری و عملی مشترک است. پس در این وسط یک پتانسیل وسیعی برای نافرمانی مدنی شکل گرفته است که البته هنوز تبدیل به گفتمان و برنامه سیاسی جمعی نشده است. به نظر می آید برای شکل دادن به چنین اتفاقی ما نیاز به یکسری راهکار ساده اما فراگیر داریم تا حس همگرایی جمعی بوجود آمده از «نه به انتخابات» را در میان مردم و اپوزیسیون تبدیل به یک پروژه وسیعتر نماییم. شاید طرح راهکارهای زیر قابل تامل و مفید باشد:
تظاهرات و اعتراضات عمومی: مردم میتوانند با برگزاری تظاهرات و اعتراضات عمومی نسبت به حکومت اسلامی اعتراض خود را در نه به انتخابات نشان دهند. این تظاهرات میتواند به منظور جلب توجه جهانی و فشار بر حکومت تعریف شود.
استفاده از رسانههای اجتماعی و رسانههای مستقل: تلاش اپوزیسیون برای همرسانی نمودن صدای رقبا در رسانه های مستقل و اجتماعی از دیگر رویکردها در ایجاد تفاهم و همزیستی سیاسی در حوزه عمومی است. با توجه به این مهم که این رسانهها میتوانند به عنوان یک وسیلهی ارتباطی قوی میان مخاطبان داخلی و خارجی عمل کنند و نقدها و انتقادهای مردم را به دنیا منتقل نمایند.
تشکیل گروههای فعال در سپهر سیاسی: اپوزیسیون می تواند در راستای پاسخ های درخور به مرحله پس از انتخابات راهکارهایی در راستای «بسیج نیروهای اجتماعی و افزایش سازماندهی آنان و گروههای فعالیتهای مدنی در خارج تشکیل داده، و از فعالیتهایی داخل کشور در حوزه سازماندهی و همگرایی به شکل «مدرسههای زیرزمینی، شبکههای ارتباطی مخفی، یا تشکیل سازمانهای مبارزه با سانسور» حمایت کند. تا از طریق به اشتراک گذاشتن اطلاعات مبارزات اجتماعی به افزایش آگاهی عمومی کمک شایان نماید.
ترویج روشهای مبارزه منفی: ترویج چنین روشهای در صورتی تاثیر گزار می باشد که جامعه سیاسی هنوز به تعادل قدرت با حکومت دست نیافته است و برای دستیابی به چنین مرحله ای، مردم میتوانند از روشهایی چون «تحت فشار قرار دادن برنامه های اقتصادی یا مخالفت با فرمانها و دستورات قانونی غیرانسانی حکومت» استفاده نمایند.
جستجوی حمایت بینالمللی: هیچ انقلابی بدون حمایت جهانی تحقق نیافته است. از این جهت مردم میتوانند به صورت مشروع دنبال حمایت بینالمللی برای اهداف خود باشند. این شامل جلب توجه سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل، سازمانهای حقوق بشر و دولتها و انجمنهای مدنی دیگر کشورها میشود تا فشار بر حکومت اسلامی در مرحله ای که مشروعیت جهانی اش به دلیل عدم حضور و مشارکت مردم در انتخابات به شدت زیر سوال رفته است، تشدید شود.
۹ اسفند ۱۴۰۲
۲۸ فوریه ۲۰۲۴
0 Comments